متشكرم يا من هو قادر علي كل شيء
18ام آذر, 1402
اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربان ذرات هستي سلام
رب مهربان .حضور همه ي انسانهارا در طواف وتسبيح وتذكر حق ذرا ت عالم بپذير
زمان چهار باطن ويك ظاهر دارد
1.زمان حال وظاهر روزمره دنيا
1. زمان باطن دهر 2. زمان باطن سرمد 3. زمان باطن ازل 4. زمان باطن ابد
وتمام ذرات خلقت در حركت به سمت باطن ابد
در سير طواف تسبيحي وتذكر حق هستند
وما در جريان متلاطم وامواج بحر زمان در حركت طوافي انتقالي به سمت ابد هستيم
وبه قدرت وخواست رب مهربان .
لحظه اي از اين حركت ذاتي عظيم طوافي .درك نظري ونفسي نداريم
انسان كوچكترين جنبش را درك مي نمايد
ولي از اين بزرگترين جنبش وحركت طوافي هستي .دركي زنده نداريم
وبر اين درك طوافي ذرات هستي .
به خواست وحكمت خالق مهربان. حجاب وپوشش دركي داريم
ورشد وتعالي نورعقل .در نظر وذهن ونفس وعملكرد ورفتار بروز وظهور دارد
انسان آنقدر وسعت درك دارد
كه از كوچكترين جنبش ذرات تا كوچكترين تغييرا ت در ذهن ونفس خود را
درك وتحليل وتجزيه مي نمايد
تمام حبهاوكششها ورويش محبتها در انسان از فيض نور حب رب مهربان ظهور يابد
محبت به همراه نورعقل .باعث كسب وتولد ورويش نور درك تازه وجديد مي گردد
ومحبت وحب بدون حمايت عقل .فقط غريزه فاقد حضور نور عقل است
ودرك غريزي درك نفس اماره است ونور معرفت عقل درآن حضور ندارد
انسان با نور عقل ونور تذكر حق مي تواند .
نور حضور رب مهربان را در ظاهر آفرينش درك نمايد
انساني كه تذكر حق ندارد به غروب وكهنگي دركي مي رسد
ودر ذهن ونفس انسان بدون تذكر حق .
درك جديد وتازه طلوع نمي نمايد
انسان با تذكر حق .نفس وذهن اش را به روز رساني مي نمايد
وذهن ونفس اش با نور تذكر حق .وسعت درك تازه وبي كران مي يابد
ملائك با ذكر مدام حق فاني در نور فيض حق اند وتوجه به دنيا ندارند
ولي انسان يك چشم بر نفس دنيا ويك چشم بر حيات نفس آخرت دارد
وبايد هم نفس دنيا وهم نفس آخرت را به ثمر واعتدال حق پسند رساند
زندگي انسان .زندگي .نفس نورشده يا نفس نار شده در تن خاكي است
وانسان بايد در پيله ي دنيا .از نفس خودبا تذكر حق نور بسازد
نفوس ذرات عالم با تذكر حق منور ومقرب ومطهر نمي گردند
ولي نفس انسان با تذكر حق منور ومقرب ومطهر مي گردد
واين نعمت از نور لطف رب مهربان است
ونفس نوري مستاجر تن خاكي گشته
تا در دوره اجاره در تن خاكي
با تذكر حق از نفس خود نور مقرب مطهر بسازد
وانسان بايد از كشمكش تضادهاي مادي با معنوي در دنيا
واز كشمكش نفسي .نور نفس ونارنفس
واز كشمكش جمعي .در جنگها وصلحها
واز كشمكش فردي .در حب ها وغضبهانفس وذهن خودرا
با نور تذكر حق. به سلامت و اعتدال حق پسند رساند
واز كشمكش هاي تضادي در باطن وظاهر وبيرون خود
با تذكر حق وبدون جذب آفت هاي دنيابه سلامت بگذر د
وبا نفس وذهن متعالي و سالم وزلال ومطمئن
از گذر گاه صعب العبور آلوده ساز دنيا بگذرد
وبا كسب مقام خليفه الهي بسوي آخرت رهسپار گردد
وگذر از تضادهاي چسبنده وعدم آغشتگي به آفتهاي دنيا
وحفظ نور نفس وعقل با تحمل صبر ورنج فراوان همراه است
وانسان به راحتي با تداوم در تذكر حق
به نور عقل ونور نفس ونور درك تازه ونور تقرب دست مي يابد
نور تذكر حق چون همراهي مهربان
نفس وذهن انسان را در تمام لحظات محافظت ومراقبت ابدي مي نمايد
رب مهربان .به ما توفيق ادب آموزي وتسبيح گويي از ذرات عالم عنايت فرما
رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما
رب مهربان .آتش نفس شعله ور
دجال جهال خون خوار ومجنون را از جهان خاموش ونابود بگردان
متشكرم اي قادر مهربان ابدي
متشكرم يا من هو عالم بكل شيء
17ام آذر, 1402
اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربان ذرات هستي سلام
رب مهربان .حضور همه ي انسانهارا در تسبيح وطواف وتذكر حق .ذرات عالم بپذير
بندهاي تعلقات غير ضرور دنيا
نور عقل بالقوه را دچار ضعف وكم سويي وسعت درك. قرار مي دهد
وكم كم تاريكي وهميات وكذبيات وبي راه هاي دركي غير واقعي
نور عقل را براي ابد خاموش وذهن ونفس را به بيماري قساوت سخت
در پذيرش حقايق حق پسند مواجه مي سازد
وذهن ونفس با ابتلا به قساوت دركي وتوقف دركي وقساوت حبي
در بن بست محدود قبض دركي گرفتار
ونفوذ پذيري به درك نور حقايق را از دست مي دهد
ونفس وذهن قابليت وانعطاف پذيري در دريافت
درك حقايق وتربيت پذيري را از دست مي دهد
اينجاست كه طفل ذهن ونفس دچار مرگ دركي گشته
وبه احياء وامداد ونجات با تذكر حق نيازواجب دارد
ذهن ونفس مبتلا به. قساوت وعدم پذيرش درك حضور نور حق مهربان
ذهن ونفس متعصب ولجوج ومتمرد وسركش
وتسليم ناپذير وغير قابل انعطاف در تربيت با نور دركي مي گردد
وبه جاي آنكه انسان با تذكر حق .بر مركب ذهن ونفس مسلط باشد
اژدهاي هفت سر نفس اماره رنگا رنگ .
وتفكروبن بست توهم كذب هشت پا صفت .
گم راهي در ذهن ونفس را بدست مي گيرند
وانسان را در قبض خلقي واحوالي
دچار تاريكي دركي وياس در ذهن ونفس مي گرداند
وذهن ونفس به جاي حركت درجاده ي كسب مراتب تقرب به نور حق
در مرداب يخ زده وسكون وتوقف در جهالت
وعدم پذيرش حقايق واقعي در ذهن ونفس .يخ لجاجت مي زند
وشيطان جهالت ولجاجت وآتش زن
همه ي دريچه هاي ادراك وحواس انسان را به سوي
درك نور حقايق ودريافت نور محبت حضرت حق قفل نموده ومي بندد
وانسان با تاريك شدن ذهن ونفس .نوري براي نجات ذهن ونفس خود نمي يابد
ودر تاريكي ذهن ونفس .قسي شده توسط دست شيطان آتش زن
به جاي توكل به نور تذكرحق
اشتبا ها وبه خطا دست نيرنگ صد رنگ شيطان را مي گيرد وبه فنا آباد مي رود
ودر تاريكي دركي توليد شيطان.
تشخيص حقايق با خطا ودود توهم شيطان مخلوط مي گردد
لذا انسان با غروب هر تاريكي دوري از حق مهربان .
بامشعل تذكر حق .نور عقل را روشن نمايد
وبا نور تذكر حق در هر لحظه بدون توقف
ذهن ونفس را در دريافت ادراكات حق پسند وحق نگر ياري نمايد
وذهن ونفس متعصب گشته بدست شيطان
با پذيرش نور حقايق تحول آفرين .خصومت وعداوت وتمرد دارد
ونور تذكر حق .
آتش خشم نفس طغيانگر آتش زده .توسط شيطان را محو وخاموش مي نمايد
نور حق با تذكر حق .آتش جهل وتكبر را خاموش مي كند
ونور حضور حق حاضر وناظر ابدي است
وباطل در حضور نور حق محكوم به حذف ونابودي است
وتذكر حق با تقويت ذهن ونفس
در پذيرش .درك حقايق ظاهر وباطن فرامين دين نقش اساسي دارد
واهل ظاهر وسطح نگر. در مرتبه ي درك حواس ظاهر مبتدي متوقف مي مانند
واهل باطن با تذكر حق .
به كشف ووسعت بخشي دركي عميق در ذهن ونفس دست مي يابند
وعقل بالقوه در عطش سيري ناپذير درك حقايق .قوت نوري تذكر حق دارد
ونفس اماره در عطش وسيري ناپذيري در جذب تاريكي واكاذيب پروري وجذب
توهمات و ادراكات غير واقعي وبرعكس نشان دادن حقايق قوت ناري مي خورد
خوراك عقل نور وخوراك نفس اماره نار است
عقل اشتهاي درك نوري
ونفس اماره اشتهاي جذب توهم سازي خيال پردازي بي اساس دارد
وانسان كه بايد خوراك نور . ذهن ونفس را با تذكر حق
وبا مراقبت مستمر از ذهن ونفس .هر لحظه با تذكر حق به آن برساند
رب مهربان .به ما توفيق ادب آموزي وتسبيح گويي از ذرا ت عالم عنايت فرما
رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما
رب مهربان .آتش نفس شعله ور
دجال جهال وخون خوار ومجنون را از جهان نابود خاموش بگردان
متشكرم اي عالم ابدي مهربان
متشكرم يا من هو فوق كل شيء
16ام آذر, 1402
اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربان ذرات عالم سلام
رب مهربان .حضور همه ي انسانهارا در طواف وتسبيح وتذكر حق ذرات عالم بپذير
انسان بادر ك ناقص وجزئي خود
چگونه گستره ي نور حب ومحبت حضرت حق را درك نمايد
تنها عاملي كه بر وسعت درك انسان مي افزايد نور تذكر حق است
وكدام انسان است .دوست نداشته باشد
حداقل به درك جزيي از شناخت وسعت گسترده ي نور حب حق دست يابد
تمام خلقت .از نور محبت خالق مهربان به ذرات مخلوقات بوجود آمده است
انسان بايد با تذكر حق در ذهن ونفس خودخلوص ا يجاد نمايد
تا لايق در ك جزئي از نور حب حضرت حق گردد
اگر انسان بر دريافت هاي ادراكي ذهني ونفسي
كنترل گزينشي حق نگر نداشته باشد
واز جاده ي تقرب به نور حب حق منحرف گردد
زحمات زيادي را براي بازگشت به جاده ي تقرب حق بايد متحمل گردد
هر انحراف از جاده ي صراط تقرب به نور حب حق
جراحات عميقي بر طفل ذهن ونفس وارد نمايد
جراحات ونواقصي كه تا ابد خسارت وندامت را بر ذهن ونفس حاكم گرداند
انسان با تذكر حق.
عقربه ي درك ذهن ونفس را تنظيم بر اعتدال وتعادل حق پسند نمايد
تذكر حق .جاذب ادراكات حقيقي وتحول آفرين است
دنيا چون درياي پر تلاطم پرخطر با گردآبهاي سهمگين است
كه حضرت يونس (ع) هم با تذكر حق به ساحل نجات وعبرت رسيد
حضرت نوح (ع)وحضرت موسي (ع)وحضرت يوسف(ع)وحضرت عيسي (ع)و…
وهمه ي انبياء(ع)با تذكر حق
از مهلكه هاي پر طوفان وگردآب دنيا به سلامت گذشتند
وجز با تذكر حق .از گذر گاهها وپيچ هاي پر از دامگاه شيطان نتوان گذشت
ودنيا پر بي راهه هاي غلط انداز وتابلوهاي ناكجا آباد شيطان است
وودنيا پر بي راهه هاي گمان ووهم وخيال وتحريف ها
ونيرنگها وقضاوتهاي ادراكي غير حقيقي است
وبا توجه وتذكر حق از .لبه ي پرتگاهها ي دنيا به سلامت بگذر
واز ورود به هر جاده ي بي راهه وفرعي غيراز جاده صراط حق بپرهيز
وورود در هرجاده ي ادراك غير حقيقي .همان جاده ي فرعي پر مخاطره است
كه چون سمي مهلك درك ذهن ونفس را فلج وخاموش مي سازد
وانسان را سالها بلكه قرنها
نه تنها از تقرب حق .بلكه دور ابدي از ذات انساني مي گرداند
وبه سقوط وخاموشي مطلق در ذهن ونفس مي كشاند
آيا به دنيا آمديم كه ذهن ونفس خود را
به دست چاقوي جهل خود ذبح نماييم ودر ظلمت دنيا به خاك سپاريم
رب مهربان دائم در افا ضه ي .نور خلقت وتحول احوال وانفس در آفرينش اند
واز نور تحول ومحبت تحول آفرين خود.
ذرات را مورد افاضه ي تحولي تقربي قرار مي دهند
وانسان با تذكر حق .از قوت نوري دركي ونفسي در تمام لحظات بهره مند مي گردد
وانسان نظير گل آفتاب گردان .
قبله ي توجه وتذكر به حق مهربان را در تمام لحظات فراموش ننمايد
ونظير طواف وتذكر حق .گل آفتاب گردان
چشم تسليم به نور نظر وخواست وفرامين حق مهربان نهد
وتذكر حق در ك حق بين آورد .وذهن ونفس را به حضور واقعي .
وبه تمام ظرفيت دقت وتوجه در درك حق رساند
درك وتوجه واقعي ذهن ونفس يعني
درك نور حضور دائم وابدي .تجلي دائم نور حضرت حق در ذرات هستي
درك نور حضور حق .
كه حاضرمطلق وناظر وحاكم مطلق بر تحول ذرات عالم هستي است
ورعايت ادب واحترام وحدودتوسط انسان خاك تن . با تذكر حق .
در برابر نور عظمت ومحبت بي كران ابدي حضرت حق مهربان
رب مهربان .به ما انسانها
توفيق ادب آموزي از ذرات تسبيح گو وطوا ف كننده در همه ي لحظات عنايت فرما
رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما
رب مهربان .آتش نفس شعله ور
دجال جهال خون خوار ومجنون را از جهان خاموش ونابود بگردان
متشكرم اي مهربان عظيم ابدي
متشكرم يا من هو بعد كل شيءوهميشه حاضر ابدي
15ام آذر, 1402
اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربان هستي سلام
رب مهربان .حضور همه ي انسانهارا در طواف وتسبيح وتذكر حق .ذرات عالم بپذير
زمان گذر لحظه هاست واز ازل به سوي ابد در حركت است
زمان هميشه نو وتازه است .
وفقط ذرات خاكي عالم است كه با گذر زمان فرسوده مي گردند
وحركت جوهر ي حبي وتسبيحي وطوافي .در درون عالم زمان قرار دارد
بيرون وظاهر زمان.
ساعات شلوغ وپر اشتغال روز مر ه گي زندگي مادي است
ودرون وباطن وبهار زمان . وقت نام دارد
وقت بهار باطن .زمان تسبيح نشاط آور با حق مهربان است
وقت بهار باطن .
زمان تعالي وبه اعتدال رساندن نفس وذهن وعقل
با اتصال به انوار حق مهربان است
ووقت بهار باطن .
تنها زمان تقرب آور وتحول آفرين وبا رويش نور آگاهي همراه است
ودر اصل زمان بهاري وزمان زمستاني در باطن نفس وذهن داريم
اگر انسان با تذكر حق
زمان پرنشاط وپر سرعتي را تجربه نمود در وقت بهار باطن قرار دارد
واگر انسان با غفلت روزمره .زمان طاقت فرسا وطولاني رنج آوري را تجربه نمود
در زمان زمستان باطن سرگردان است
وهر انساني با تذكر حق نفس وذهن را
در معرض دريافت بارش انوار با طراوت ذكر نور حضرت حق قرار مي دهد
ويا هر انساني
با دوري وبي توجهي به تذكر حق .در زمستان طاقت فرساي زمان سرگردان مي گردد
وهر ذره اي كه خالق متعال خلق نمودند.
بهار وزمستان زماني .منحصر به فرد خود را تجربه مي نمايد
حضرت جبرئيل وملائكه باتذكر دائم حق .متعالي تر ومقرب تر نمي گردند
ولي انسان اين فرصت را دارد
تا با هر تذكر نور حق .به مرتبه ي بالاتر ي از تقرب حق .حركت وصعود نمايد
وانسان در حركت تسبيحي حبي وطوافي در وقت بهاري ذكر .
با هر تذكر نور حق .با اعتدال تر ومتعالي تر ومقرب تر مي گردد
وهر تذكر حق .با حركت و صعود در مراتب تقرب همراه است
واين اجازه ي صعود در تقرب حق وتعالي افزون .بر ملائك داده نشده است
و صعود در مراتب تقرب حق .با نظر حق مهربان
فقط در انحصاركسب حركت تقربي در انسان بازيگوش است
وباتذكر حق .انسان ظرفيت انبساط دروني وارتقاي بيكران باطني
در وسعت بخشي به مراتب تقرب مي يابد
ومركب وقت درون .در ظاهر زمان
فقط براي تحول لايتناهي در نور ذهن ونفس وعقل انسان در نظر گرفته شده است
ووقت خوش بهاري تسبيح درون با هر تنفس وتذكر حق
انسان را به جايگاه صعود مقربان به نور حق مي رساند
وزمان سه بعد دارد .1. زمان ظاهرروزمره 2. زمان باطن دهر 3. وزمان باطن سرمد
كه زمان باطن سرمد .باطن زمان دهر است
وتازماني كه مشغول تذكر حق هستيم
افاضه ي نور حق برذهن ونفس ما تداوم دارد
وبا قطع تذكر حق
از افاضه ي نور حضرت حق در ذهن ونفس بي بهره مي گرديم
وبا دريافت نور لطف حق .ذهن ونفس به امواج وتلاطم آگاهي
در درك جديد وكشف نور حقايق تازه دست مي يابد
انسان در جذب ادراكات ذهن ونفس
در جزر ومد وصفا ومروه سرگردان انتخاب دركي صحيح است
ونور لطف مهر حق .انسان را به درك حقيقي وصحيح تر رهنمون مي سازد
ومداومت در تذكر حق .باعث تداوم دريافت ادراكات حق نظر مي گردد
وكدام انسان كه .از حمايت نور لطف ومحبت حضرت حق بي نياز باشد
وتذكر حق .طلوع بهار تفكر وانديشه ي تحول آفرين است
رب مهربان .
به ما انسانها توفيق ادب آموزي وتسبيح گويي از ذرات عالم .عنايت فرما
رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما
رب مهربات .آتش نفس شعله ور
دجال جهال خون خوار ومجنون را ازجهان خاموش ونابود بگردان
متشكرم .اي هميشه حاضر ابدي مهربان
متشکرم یا من هو قبل کل شیءوحاضر ابدی
14ام آذر, 1402
اللهم عجل لولیک الفرج النور والسرور
رب مهربان ذرات هستی سلام
رب مهربان .حضور همه ی انسانهارا در طواف وتسبیح تذکر حق .ذرات عالم بپذیر
هر آغاز تنفس حیات .طلوع جدید بهار ذهن ونفس است
وهر تنفس تازه ونو است .
وهر تنفس با طلوع ادراکات تازه در ذهن ونفس همراه است
در ظاهر هستی چهار فصل وجود دارد
ودرباطن هستی فقط یک فصل بهار تذکر حق است
وهمه ی ذرات هستی تسبیح گو .
در فصل بهار ابدی حیات آفرین تذکر حق قرار دارند
ودر باطن انسان نیز چهارفصل وجود دارد
وانسان با اختیار خود یکی از این چهار فصل را
برای حیات ذهن ونفس خود بر می گزیند
انسان تنها موجودی است که فصل احوال ذهن ونفس خود را انتخاب می نماید
در باطن انسان زمستان وخزان نفس اماره وتابستان لوامه وبهار مطمئنه قرار دارد
پائیز خزان وزمستان غفلت نفس اماره .در در دوری از تذکر حق است
در تابستان ملعبه
غرق شدن وشنادر تعلقات وامیال چسبنده دنیا را تجربه می نماید
وانسان بهار دائم نور تذکر حق را
در ذهن ونفس خود فقط در رمضان تجربه می نماید
تذکر حق .یخ های اماره گی در ذهن ونفس را می شکند
واز سخت شدن ذهن ونفس می کاهد
ذرات عالم تکوینن متصل به نور بهار محبت دائم تذکر حق هستند
انسان تنها ذره ی بازیگوش هستی است
ودکمه ی ذهن ونفس خود را در حالت خاموش زمستان قرار می دهد
انسان باید هر روز نفس وذهن خود را با اتصال به نور تذکر حق روشن نماید
تا به طلوع آگاهی حقیقی تازه ونو دست یابد
انسان چون امداد گر نجات باید هر روز
با تذکر حق ذهن ونفس خود را احیاء ونورانیت بخشد
تا ذهن ونفس انسان همرنگ نفوس ذرات تسبیح گو .منور به نور محبت حق گردد
وهر لحظه توقف در تذکر حق .
یعنی خاموشی ویخ زدگی وتوقف حیات ذهن ونفس
ووظیفه ی انسان احیا ء ونجات هر لحظه ی ذهن ونفس است
وانسان باید از زمستان وخزان خاموش ذهن ونفس وتابستان سوزان تعلقات
به بهار دائم تعادل واطمینان ذهن ونفس با تذکر حق هجرت نماید
ودر عالم فقط یک فصل بهار تذکر حق است که
با تازه شدن نفس وذهن همراه است
وانسان با انتخاب فصل بهار تذکر حق
تا ابد در بهار ذهن ونفس .حیات پر نشاط ابدی را تجربه می نماید
وتذکر حق در اصل .دعوت حضرت حق
از باطن نفوس بر کسب نور محبت حضرت حق است
رب مهربان .به ما انسانها توفیق ادب آموزی وتسبیح از ذرات عالم عنایت فرم
رب مهربان .در ظهور آقای نور وصلح واصلاح حضرت قائم (ع)تعجیل بفرما
رب مهربان .آتش نفس شعله ور
دجال جهال خون خوار ومجنون را از جهان خاموش ونابود بگردان
متشکرم ای حاضر ابدی مهربان
