نور المبین

اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور 

رب مهربان ذرات هستي سلام 

رب مهربان حضور همه ي انسانهارا در طواف وتسبيح وتذكر حق ذرات عالم بپذير 

ميلاد منجي عالم بشريت حضرت قائم نور صلح واصلاح ودوستي (عج)

ونور محبت ورحمت ومودت بر جهان مبارك وپر خير باد 

انشالله  نعمت حضور عيني ايشان  را در عالم جشن بگيريم

واز وسعت بي كران نور فيض مستقيم ومحسوس ايشان بهر ه مند گرديم 

در ادامه ي تذكرات حكمت آور سوره مباركه بقره

بر تاكيد بر شناخت نفاق ومنافق مي فرمايد 

منافقين هر گاه

مال وثروت غنيمت بدست آورند مي گويند دين محمد (ص) بر حق است 

واگر به بلاء مبتلا شده يا مالشان كم شود

گويند تمام گرفتاريها از پذيرفتن دين محمد (ص) حاصل شده است 

تفكر وقبله ي منافق با باد وقايع وسود وزيان اقتصادي تغيير وجا به جا مي گردد

منافق ثبات وجهت سالم در تفكر وانديشه و عمل ندارد 

خداوند منافق را به در باران مانده اي تشبيه نموده كه 

در بارش وغرش ورعد آسمان وهراس مرگ .گرفتار وپناه فكري وقلبي ندارد 

1. منافق

غرق در مشكلات ونگراني هاست ودر دلهره و اضطراب ورسوايي فراگير گرفتاراست 

2. منافق از مرگ مي ترسد 

3. وخداوند با قدرت احاطه ي مطلق خود

هر لحظه قادر  اسرار درون منافق را فاش نمايد 

4. منافق قبله ي فكري اش را 

 بر اساس منافع مادي تعيين مي نمايد نه منافع آخرت 

5. منافق نمازش با كسالت وانفاقش با كراهت است 

6. منافق نسبت به مومنان عيب جو ونسبت به خدا غافل است 

منافق ياوه گو ورياكار وشايع ساز وعلاقمند به كفار است 

وملاك علاقه شان به ديگران سود مادي وملاك غضبشان محروميت مادي است

7. ومنافق به فرامين خدا تعهد ندارند. دوست ندارند بر مومنان خير برسد 

واز مشكلات مومنان شاد گردند 

8.  منافق امر به منكر ونهي از معروف دارد 

9. منافق در انتخاب مسير فكري وانديشه اش سرگردان

ودنبال هر حركت فكري ديگران مي رود

ودر انديشه اش پيروي كور وبي جهت دارد 

10. ومنافق در تمام لحظات مورد قهر حق است 

11. خداوند همه  ي انسانهارا

در انتخاب جهت فكري ونفسي آزاد ومختار قرار داده واين از سنت الهي است 

12. هدف خلقت

تكامل نفس وانديشه است وتكامل نفس وذهن باعبادت حاصل گردد

13. تكامل نفس با تداوم در عبادت .

وعمل به حق با  عبادت تقوا آور همراه است 

وتداوم در تقوي در اعمال .رسيدن به سعادت دوعالم وتقرب به قبله ي حق است 

14. وخداوند خالق ورازق ومربي خلقت است

ودر برابر عمل ونزديكي به فرامين حق پاداش دهد 

وپاداش حق .تشكر حق از مخلوق است 

15. وجوب عمل به فرامين حق وعبادت بدلايل ذيل است 

1. عبادت يعني ياد آوري دائم نعمتها ست 

2. انسان ذاتا فقر وجودي دارد ونيازمند عبادت وراز ونياز با خالق بي نياز است 

3. عبادت وعمل به دين آثار وبر كات ذهني ونفسي دارد 

4. وترك عبادت آثار سوء وندامت بر ذهن ونفس دارد 

5. همه ي ذرات عالم پيوسته در طواف وتذكر حق هستند

وفقط نفس انسان

بازيگوشي وروي گرداني از حق دارد وساز ناهماهنگ با خلقت دارد 

6. ذات عالم بر اساس حب ومحبت ورزي بين خالق ومخلوقات قرار دارد 

ودر عبادت با مهربان ترين آفريننده ي واحد گفتگو مي نماييم 

7. وعباد ت با ايجاد ثبات در حق گروي  ذهن ونفس .در قبله حق همراه است 

وعبادت بايد طبق نظر حق باشد 

8. از نظر حق عبادت بايد آگاهانه وخالصانه وخاشعانه وعاشقانه باشد 

وبرعبادت رعايت سه شرط لازم است 

9. الف. شرط صحت عبادت بر طهارت در قبله ي حق باشد 

ب. وشرط قبولي عبادت بر خلوص وتقوا باشد 

ت. وشرط كمال وعبادت كامل وتكامل آور 

آگاهانه وخالصانه وخاشعانه وعاشقانه بودن عبادت است 

10. دعوت پيامبران عمومي وبر همه ي مردم است وبارش رحمت حق بر همه ي عالم است 

11. ومعني عبادت تشكر مخلوق از ولي نعمت وخالق نعمت است 

12. واولين نعمت .

نعمت آفرينش است واولين دستور عبادت سجده در بر ابر خالق است 

13. وعبادتي كه با افزايش تقوا در انديشه ونفس همراه نباشد عبادت نيست 

وعبادت بايد با روند تقوا افزايي بر ذهن ونفس ورفتار همراه باشد 

14. وملاك قبولي عبادات روند تقوا افزايي عبادت بر ذهن ونفس است 

واز آفت غرور ورزي در عبادت دوري ورزيم 

رب مهربان به ما توفيق ادب آموزي از تسبيح ذرات عالم عنايت فرما 

رب مهربان در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما 

رب مهربان آتش نفس شعله ور

دجال جهال وقارون هاي خون خوار ومجنون را از جهان خاموش ونابود بگردان 

متشكرم اي پر احسان بي منت مهربان

 

 

اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور 

رب مهربان ذرات هستي سلام 

رب مهربان حضور همه ي انسانهارا در طواف وتسبيح وتذكر حق ذرات عالم بپذير 

مثال منافق .مثل كسي است .

كه آتشي روشن كرده تا اطراف خود را روشن نمايد 

ولي چون درك تاريك وكور دارد

جز تاريكي نبيند ودرك نكندوهمه چيز را تاريك بيند  

وخداوند ايشان را در تاريكي دركي رها نموده 

وقوت وروزي نوري رحمت ودرك حق از ايشان قطع گرديده است 

وهيچ نقطه ي روشن در درك ايشان هرگز بوجود نمي آيد 

تمثيلهايي در قرآن براي فهم معقولات به كار رفته تا مطلب آسانتر درك گردد 

از جمله ي مثال هاي قرآن اشاره مي گردد 

1. قرآن حق را نظير آب خالص ومشخص وروشن 

وباطل را چون حباب روي آب سست وشكننده معرفي مي نمايد 

2. حق را شجره ي طيبه وباطل را شجره ي خبيثه معرفي نمايد 

3. اعمال كفار را چون خاكستر در برابر تند باد حقيقت  مي داند 

4. وانديشه واعمال كفار چون سراب وحقيقي نيست 

وانديشه ي كفار هرگز رنگ حقيقت نپذيرد

وجنس اعمال وانديشه ي آنها از جنس سستي وخسران آور است 

5. قرآن بت ها وقبله هاي كثير غير حق

را چون خانه  ي عنكبوت سست بنيان وضعيف وشكننده معرفي نمايد 

6. قرآن دانشمند بي عمل را كه در سطح نظر مانده

به الاغي كه بار كتاب حمل مي نمايد تشبيه نموده است 

7. وقرآن غيبت را چو ن خوردن گوشت مرده ي برادر داند 

2… آتش افروزي منافق به حكم حق خاموش گردد

ومنافق در تاريكي انديشه اش همواره گرفتار است 

وامام رضا (ع) مي فرمايد :خداوند منافق را به حال خود رها ساخته 

واز نور رحمت وبخشش حق دور گردانده است 

3. انديشه ي منافق نار افزاست وآتش افروز ونار با توليد خاكستر ودود همراه است 

4. نور اسلا م عالم گير وآتش انديشه ي منافق فقط خودش را مي سوزاند 

5. كسي كه از نور حق محروم باشد .

در تاريك ي هاي متعدد  وبي پايان باقي وگرفتار گردد 

6. خداوند نقشه ها وتوطئه ها ومكرهاي منافق را ناكام وناتمام گذارد 

7. عاقبت منافق

بقاء وزندگي چون خفاش در تاريكي انديشه وگرفتاري در درك تاريك خود است 

8. منافق وحشت واضطراب دائم دارد ودائم سرگردان در تاريكي انديشي است 

9. منافق با حق به مقابله بر مي خيزد وحق ستيز است 

10. گاهي ايمان واقعي كم كم مبتلا به تاريكي نفاق گردد

وخداوند مي فرمايد :آنان نوري داشتند ولي به سوي آن نور بر نگشتند 

وقبله ي نور حق همواره حاضر وناظر بود وآنها نديدند ودرك نكردند 

11. خداوند منافقان وكفار را اينگونه معرفي فرموده است .

آنان از شنيدن حق كر واز گفتن حق گنگ ولال

واز ديدن حق كور ند پس به سوي حق باز نمي گردند 

12.پيامبران از منظر قرآن دست وچشم حق گروي دارند 

وابراهيم (ع) با دست حق رو  بتهارا مي شكند

وبا چشم حق بين مسائل ونظر حق را درك مي نمايد 

13. منافقان از منظر قرآن مانند ناقص الخلقه درك ناقص وناكامل در  حواس دارند

ونظر وعمل نقص نگر منافق 

در درك حواسشان ايجاد نقص كند ودرك ناصحيح حاصل گردد (لا يدرك )

وقرآن منافقان را لا يشعرون وما يشعرون ولا يعلمون ولا يبصرون ويعمهون

وصم وبكم وعمي ولا ير جعون معرفي نموده است 

14. وعدم استفاده ي صحيح از نعمتها در قبله ي حق 

باعث ايجاد نقص در درك نفس وحواس ودرك تاريك گردد

وخداوند مي فرمايد :آنان دل دارند ولي حق را نمي فهمند 

وچشم دارند وحق را نمي بينند وگوش دارند وحق شنوي ندارند ونمي شنوند 

ايشان از چها رپايان پست تر وگمراه تر ند وغافلند 

وعقاب كسي كه خود را در دنيا به كوري وكري ولالي عمدي مي زند 

واز پيروي حق گريزان وحق را به عمد كتمان نمايد وحمايت نكند

مورد حمايت حق قرار نمي گيرد وحق اورا  به حال خود رها سازد 

وبه  كوري وكري ولالي در آخرت مبتلا گردد

15.و نفاق انسان را از در ك حقايق باز مي دارد

وبازي نقش كوري وكري ولالي عمدي

وحق ستيزي تبعات جبران ناپذير بر حيات آخرت دارد 

16. كسي كه نعمتها وعطاهاي الهي را در راه حق به كار نبرد 

ونخواهد كه استفاده به حق نمايد

وستيز با حق را انتخاب كرده تدبيروعاقبت ندارد 

17. منافق چون كور مادر زاد فضاي روشن بيرون را نيز تاريك درك مي نمايد 

وظلمات درك بيروني دارد وچشم نفس را از دست داده است (صم وبكم وعمي )

وشايد چشم ظاهر ببيند ولي چشم نفس نابينا دارد وتاريك بين وتاريك طلب است 

18. ومنافق لجوج وتعصب نگر.

به همين دليل (لا ير جعون )وهرگز به حق باز نمي گردد

رب مهربان .به ما توفيق ادب آموزي از تسبيح گويي ذرات عنايت فرما 

رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما 

رب مهربان . آتش نفس شعله ور 

دجال جهال وقارون هاي خون خوار را از جهان خاموش ونابود بگردان 

متشكرم اي رحمت بخش دائم بي پايان 

 

 

 

 

اللهم عجل لوليك الفر ج النورو السرور 

رب مهربان ذرات هستي سلام 

رب مهربان حضور همه ي انسانهارا در طواف وتسبيح وتذكر حق ذرات عالم بپذير 

روز جوان واسوه ي شهادت وشهامت حضرت علي اكبر (ع)

برعموم دوستداران خاندان نبوت وامامت مبارك وپرخير و بركت باد 

همانطور كه ملاحظه مي گردد

قرآن مبارك با حمد وسپاس وشكر گزاري با حق آغاز مي گردد

وبعد از شكر گزاري قرآن معظم بر شناخت منافق تاكيد دارد 

ومعلوم مي گردد بعد سپاس از حق

شناخت صفت نفاق در اهميت وتاكيد دوم شناختها از نظر قرآن قرار دارد 

وتكرار وطولاني شدن معرفي يك صفت چون نفاق از منظر قرآن

حكايت از تاكيد واهميت از لزوم آگاهي از صفت نفاق  دارد 

تذكرات سوره بقره بر عملكرد وانديشه ي متناقض منافق

اشاره بر اهميت  شناخت  خصلتهاي ذلت بار منافق دارد 

منافقان چون با اهل ايمان ملاقات نمايند گويند ما نظير شما ايمان آورده ايم 

وهرگاه با همنشينان شيطاني خود هم نشين گردند گويند ما تابع شيطان هستيم 

واهل ايمان را به مسخره  مي گيرند 

معناي شيطان از شطن .يعني دور شده از خير است 

وبه كسي اطلاق مي گرددكه القاء و وسوسه ي دور كننده از قبله ي حق داشته باشد 

وبه انسان بدكار وحق گريز اطلاق مي گردد

1.منافق هر روز به رنگي درآيد ومكري زند 

2. اظهار مسلماني كردن كافي است

ولازمه ي مسلمان  بودن نظر وعمل هم سو در قبله ي حق  است 

ولي هر فردي مي تواند خود را مسلمان معرفي نمايد 

 وبايد مراقب افراد نفوذ كننده بر انحراف آوري بر انديشه ها بود 

3. منافق صداقت ندارد واز مومنان دائم در ترس وهراس است 

تماس منافق با مسلمانان علني وآشكار

ولي ارتباطش را با كفار در خفا ءوپنهان انجام مي دهد 

4. دوستان منافق هم شيطان صفت اند 

5. كفار ومنافق با مشاركت هم

همواره در حال توليد وترويج خط فكري انحرافي هستند 

6. منافقان همواره مومنان را تمسخر واستهزاءنمايند 

7. منافق نفاق ورز همواره دور از خير آوري است 

ودائم به مكر زايي وفساد افزايي مشغول وسرگرم است .

8. وخداوند هم منافقان را همواره

به استهزاء مي گيرد ود رطغيان مكرشان گرفتار مي سازد 

9. ومنافق مرض يعمهون دارد

يعني كور وحقايق مقابلش را درك وفهم نمي كند ودرك كور وخاموش دارد 

10. خداوند اهل مكر زدن وخدعه زدن واستهزاء نيست 

وعقاب منافق گرفتار شدن در دام اعمال وافكار متناقض حق گريز خود است 

وخداوند منافق را درامواج مكر خود گرفتار مي سازد 

11. وچه عقابي سخت تر از اينكه انسان قلب سخت در پذيرفتن حق يابد 

وچه عقابي بدتر از آنكه ميل وسيري ناپذيري

در گناه وشيطان گردي ونااهل گردي وحق گريزي در منافق زياد باشد

12. منافق با انديشه ي معيوب فسادزا .نماد دوگانگي در نظر وعمل است 

ودر دنيا ظاهرعملش مثل مسلمانان است ود ر آخرت با كفار كيفر گردد

13. استهزاء بر كافر بي دين متكبر مانعي ندارد 

14. واز مهلت تنفس  نفس بر ذخيره سازي خير بايد بهره برد .

نه مبتلا شدن و ابتلا ءبه سركشي وطغيان 

ونفس در انحراف ودور شدن از قبله حق

مبتلا به مرض نفاق وسركشي وطغيان گردد

15. وروند لجاجت بر سركشي وگم شدن در قبله ي غير حق كسب گمراهي است و

فروختن راه سلامت نفس وهدايت وخريدن راه غير حق گمراهي است 

وفقط يك لايشعرون بي شعورسفيه .

نعمت هدايت را با عقاب سر گرداني معاوضه مي نمايد  

16. منافق هرگز  به هدايت حق نائل نگردد

17. ومنافق ايمان وهدايت ومغفرت الهي را

با كفر وسرگرداني وقهر وعذاب الهي معاوضه مي نمايد وتجارت پرزيان نمايد 

ومنافق فرصت واستعداد ايمان ودريافت پاداش ومغفرت الهي را

با انديشه واعمال متناقض خود  از بين مي برد

وفطرت حق جوي ذاتي را به فطرت حق گريز مبدل مي سازد 

18.منافق بي شعور لايشعرون .سود وزيان خود را چون سفيه نمي داند 

وهدايت را با ظلالت معاوضه نمايد 

19. انسان سالم وآزاد وانتخابگر

در هر انتخاب انديشه نياز به تصميم صالح وسالم دارد 

20. دنيا بازار معامله است .

ونوع انتخاب انديشه واعمال

جهت  ونوع قبله ي انديشه ونفس را معرفي مي نمايد 

وسود وزيان در دنيا به جهت گيري ذهن ونفس مرتبط است 

21 . عاقبت مومن هدايت وحمايت حق

وسرانجام منافق انحراف وعذاب الهي است 

22. ومنافق فاقد درك شعور وسفيه .فاقد تشخيص صحيح است

وهرگز به اهداف ناسالم خود دست نمي يابد 

رب مهربان به ما توفيق ادب آموزي از تسبيح گويي ذرات عالم عنايت فرما 

رب مهربان در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما 

رب مهربان .آتش نفس شعله ور 

دجال جهال وقارون هاي خون خوار را از جهان خاموش ونابود بگردان 

متشكرم اي نعمت بخش بي حدو حساب مهربان 

 

 

 

 

اللهم عجل لوليك الفرج النورو السرور 

رب مهربان ذرات هستي سلام 

رب مهربان حضور همه ي انسانهارا در طواف وتسبيح وتذكر حق ذرات عالم بپذير 

در ادامه ي تذكرات سوره ي بقره بر اصلاح ذهن ونفس

 بر اين حكمت ونكته  اشاره وتذكر وتاكيد دارد 

كه هرگاه به منافقان  گفته شود .كه بر زمين فساد نكنيد 

گويند ما خود اصلاح گريم 

1. گرچه منافقان  پند واصلاح نپذير ند

ولي بهتر است مورد موعظه ونهي از منكر قرار گيرند

2. عامل فساد منافق .نفاق است 

3. منافق بي شعور ولايشعرون است

ومنافق خود را مردم دار واصلاح گر واصلاح طلب مي داند  

4. ومنافق فقط خود را اصلاح گر مي داند 

وبا توجه به اينكه روح بيمار دارد خود را سالم مي پندارد 

5. منافق از خود ستايش نابه جا دارد

ودر صدد تحميق ديگران وتوجيه خلاف كاري هاي خود است 

6. وآثار وعوارض نفاق

در روح ونفس وانديشه ورفتار منافق در دنيا وآخرت او را در عذاب گرفتار سازد 

7. منافق بي شعور ولايشعرون است يعني

1. دور انديشي وفهم سالم ندارد 

2. دچار حيرت وسرگرداني در انديشه مي شود 

3. اعتقاد قلبي محكم وصحيح وسالم ندارد 

4. منافق همواره در وحشت واضطراب روحي ونفسي گرفتار است 

8.مسلمانان بايد شعار شناس باشند

واز ترفندها وشعارسازي ها ي كه منافق با ظاهر زيبا مي سازد آگاه باشند 

9. بايد خيال پردازي هاذهن وانديشه ونفس معيوب منافق را اصلا ح وبا آن مقابله كرد 

10.منافق دائم در حال توليد فساد است 

11. وبه زرنگي در قبله ي غير حق بي شعوري گويند 

12. زماني كه به منافقان گفته شود ايمان آوريد 

گويند ايمان آورندگان به خدا بي خردند ونمي دانند 

13. وارشاد ودعوت اوليا ء خدا بر منافقان بي اثر است 

14. منافقان روحيه ي امتياز طلب وخود بر تر بيني دارند 

وتحقير موءمنان از شيوه هاي فكري وعملي منافق است 

15. ومنافقان لايشعرون ولا يفقهون ولا يعمهون ولا يبصرون ولا يعلمون هستند 

16. احتضار ومرگ سخت وعذاب اليم در پيش دارند 

17. ايمان داشتن وتسليم خدا بودن

در نظر منافقان از سبك مغزي وبي خردي است 

18 . مسلمانان بايد هوشيار باشند تا فريب ظواهر سازي منافقان را نخورند 

19. وقرآن كريم كسي را كه تسليم حق نباشد وحق گريز باشد سفيه

وحق گريزي را ناشي از سفاهت مي داند 

20. وافشاي دروغ ها وترفندهاي منافقين بر جامعه ضروري است 

21 . وبزرگترين درد .

درد ناداني وجهل كه از امراض بي شعوري وعدم درك حواس است 

وهمان ابتلا ء به مرض لايعلمون ولا يشعرون است 

 رب مهربان .به ما توفيق ادب آموزي از تسبيح گويي ذرات عالم عنايت فرما 

رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح  حضرت قائم (عج ) تعجيل بفرما 

رب مهربان .

آتش نفس شعله ور.

دجال جهال وقارون هاي مجنون را از جهان خاموش ونابود بگردان 

متشكرم اي مهربان وشكوي پذيرابدي خلق 

 

 

اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور 

رب مهربان ذرات هستي سلام 

رب مهربان حضور همه ي انسانهارا در طواف وتسبيح وتذكر حق ذرات عالم بپذير 

بر ادامه ي تذكرات معطر ومنور سوره ي بقره بر اصلاح نفس وذهن وتفكر ورفتار 

به ياد آوري تذكرات حكمت آور سوره ي بقره مي پردازيم 

دست يابي به عمق وباطن حكمت وعظمت حقيقي قرآن

بادرك ضعيف انسان دست يافتني نيست 

ولي تكرار ويادآوري هر لحظه ي فرامين حق خالي از فايده نيست 

از گروه انسانها در سوره ي بقره به سه گروه .1. موءمن 2. كافر و3. منافق اشاره دارد 

1. گروه مو ءمن .جرات در ابراز ايمان ودفاع از آن را دارد 

2. گروه كافر  . جرات ابراز كفر دارد 

3. گروه منافق .دو صورت ورويه ابراز دارد ودر هر دوگروه حضور  دارد 

وچون موش صحرا براي خود دوراه فرار قرار دهد .

يك روز مومن نمايي دارد 

ويك روز در بزم كافران مهماندار است 

ودر موقع نياز به هر شكلي لباس پوشد 

ومومن نماي كافر پرست است 

وكافر كفرش ظاهر وبر زبانش جاري است 

ومشرك هم در ظاهر وهم در باطن ابراز كفر دارد 

ومنافق كفرش را در باطنش پنهان دارد 

وبه چهره ي پنهان  انديشه ي كفر منافق نافقاء گويند 

ونفاق يعني كفر در باطن دل واظهار ايمان در ظاهر وزبان 

ومنافق كسي است كه 1. نظر وزبان وعملش هم سونباشد 

2. ودر امانت خيانت نمايد  3. وبه عهد خود وفا ننمايد 

حتي اگراهل  نماز وروزه باشد .ونفاق دورغ عملي است 

ورياكار هم نوعي نفاق دارد 

 1…آنچه اساس ايمان  حقيقي است آنست كه :

1. ايمان مسئله ي قلبي ونظري وعملي است 

2. ودوپايه ي اساسي در ايمان .

ايمان به مبداء ومرجع وتوحيد ومعاد است 

3. وخداوند از درون انسانها آگاه است 

2…. وخدعه . پنهان كردن حقيقت در لباس باطل است 

وخدعه .برتن حقيقت لباس باطل پوشاندن است

وغافل از اينكه .نور حقيقت  تاريكي باطل را بر ملا سازد 

3.و منافق با درك وگمان  باطل خود .

فكر مي كند كه بر خداوند ومومنان نيرنگ مي زند

در حاليكه جز خودش را نمي فريبد  

4. شعور يعني درك موشكافانه ودقيق

ومنافق درك درست وسالم ندارد وبي شعور ولايشعرون است 

5. ومكر منافق با خدا يعني .

به كار گيري نيرنگ در بازيچه قرار دادن احكام وفرامين دين حق 

وكسي كه توليد مكر وخدعه مي نمايد ابتدا خود را مي فريبد 

6. منافق در ظاهر مسلمان ودر دل ايمان ندارد .

وخداوند اورا در قيامت با كفار مشحور سازد 

7. ونيرنگ وانديشه ي بد جز صاحبش را هلاك نسازد 

8. وهركس اوامر رسول (ص) را پيروي نمايد

در اصل از حق وخدا پيروي نموده است 

9. حيله گر .نشان از حيله ونفاق در انديشه وانديشه ي فتنه ساز  دارد 

10. آثار نيرنگ به صاحبش باز مي گردد

11. منافق بي شعور .درك دقيق ندارد 

ونمي داند كه خدا اسرار درون اورا مي داند ودر قيامت نيرنگش آشكار گردد

واگر منافق شعور ودرك داشت به خود آسيب نمي زد 

12. حيله نشانه ي بي شعوري وبي دركي ونبود عقل است

وعقل واقعي در خدمت بندگي خداست 

13. دل (نفس وذهن ) منافق بيمار است 

وخداوند بر شدت گرفتار ي نفس وذهن منافق بيفزايد

وبيماري نفاق پيش رونده است 

14. بيماري منافق .بيماري نفس وذهن وانديشه است 

15 . منافق چون لاشه اي بد بو در آبي  راكد افتاده است

كه بر فسادش هر روز افزوده گردد

16 . نفاق منافق .

مرض روحي وعلاج ندارد وهرروز شديدتر گردد

وشدت ووخامت نفاق هر لحظه در انديشه وعمل او بيشتر نمايان گردد

17. حركت به سوي كسب صفات پسنديده نيز

با فزوني وتزايد در صفات نيكو همراه باشد 

صفت علم وصفت هدايت وصفت ايمان هم از جمله صفاتي كه تلاش در كسب آن 

با بركت فزاينده در فزوني اين صفات همراه است 

وهرچه به سمت كسب علم وايمان وهدايت حركت نماييم

بر شدت علم وايمان وهدايتمان افزوده گردد

18 .وحركت بر كسب صفات ناپسند

نيز بر فزوني وشدت ووخامت وشرارت صفات بد  بيافزايد 

حركت در مسير كسب صفات ناپسند 

 نظير رجس ونفرت وترس وخسارت قابل فزوني يافتن بر نفس است 

19 . خداوند به دوگروه انسانها

در كسب صفات خير وشر .آزادي واختيار افزودن بر دامنه ي صفات عنايت فرموده 

20.وانسان با اختيار وانتخاب آزادانه بر حركت نفس وذهن

درانتخاب  قبله ي حق ويا بر گزيدن قبله ي غير حق 

وكسب عزت وسعادت وتعالي نفس

ويا سقوط وتنزل بر نفس وذهن را با اختيار خود بر مي گزيند

21 . وصفت  بارز وآشكار منافق دروغگويي است 

رب مهربان .به ما توفيق ادب آموزي از خلقت هستي عنايت فرما 

ودر ظهور امام عصر (عج)تعجيل بفرما 

ونابودي دجال مجنون جهان .را نزديك بفرما 

متشكرم اي مهربان وآگاه ابدي بر نفوس عالم