« متشكرم يا غنائي عند افتقاري | متشكرم يا ولي عند نعمتي » |
متشكرم يادليلي عند حيرتي
رب مهربانم سلام
سخن كه .از نور عقل برآيد
همان آگاهي ودرك نوري وهمان لطف نور حق مهربان است
وسخني كه .از جهل وظلمت ذهن خالي جهل ساز برآيد
.محمل وتوهم آور آتش زاست
سخن با آگاهي نوري وظهور عقلي .
جهت ووجه نوري به سوي نور حضرت حق وصراط مستقيم دارد
وسخن بدون ظهور عقل
از آجر تاريكي ظلمت .ذهن خالي جهل ساز ساخته شود
وذهن پراز جهل ومحملات .جهت وهدف ووجه به ظلمت ظالين وگمراهي دارد
چه ميزان از سخنان ما در روز هدفمند وداراي جهت حق است ؟
وچه ميزان سخنان ما همراه گزاف گويي وزائد لفظي ومحمل بافي است ؟
معنا ومفهوم سخن حق وواقعي .واحد واز عالم نور حق آيد
ومعنا ومفهوم سخن محمل .كثير ومنشاءتوهم وتخيل نفس وذهن بيمار است
دو معنااز هر سخن برداشت گردد
1. معناي ظاهري سطحي سخن و2.معناي باطني واقعي وحقيقي وواحد
ساختار سخن. چون انسان .روح وجسم دارد
.1.سخن .صورت وظاهر وجسم دارد 2. وسخن .معنا وباطن وروح دارد
نشانه ي علم اشارت در انسانها آن باشد
كه سخن از باطن ونور عقل آيدودر ظاهر شنيده گردد
وزبا ن حواس باطن عقل .سخن گويد وگوش ظاهر بشنود
ودر علم اشارت در خواص انسانها
.كه عقل بواسطه ي پيروي از دين حق در آنها ظهور يافته
سخن خواص انسانها
.از عمق باطن نور حقيقت معناظهور يابد وبه ظاهر حواس رسد
عقل نوري .
به باطن نفس وبه باطن ازل وابد وبه حق واحد مطلق وصل است واتصال دارد
عقل به عالم وحدت حق ورب واحد وصل است
وعقل نوري
.دچار گم گشتگي وجهل زايي وتوهم گرايي وكثرت ميلي نفسي نمي گردد
وذهن ونفس خالي پراز جهل. ومحملات وتوهم ساز وجهل ساز آتش ساز
به اماره سوءوكثرت دنيا وقيودات وبندها وتعلقات غلط انداز وظلمت گمراهي وصل
عالم براي انسان كامل خلق شده ودر خدمت اوست
وحضرت حق وانسان كامل بر امور هستي
حاضر وناظر وافاضه ي الطاف نوري رحمي وعلمي وحكمي دارند
وانسانهايي كه ذهن ونفس خفته وبسته وخاموش وكاهل وسست دارند
حتي نمي خواهند به اندازه ارتقاءيك دانه گندم از نور حق فيض ببرند
وخودرا در ظلمت ذهن ونفس غافل خود زنداني نموده اند
چگونه مي توانند از پل نفس وذهن
.اماره سوءبه ارتقاء نفس وذهن لوامه وبالاتر برسند ؟
تا ذهن ونفس غافل روي گردان از حق
عقل را به ظهور نرساند چگونه نور آگاهي عقل در او ظهور يابدوبتابد ؟
وانسان به دونوع فقر مبتلا گردد
1 .فقر مادي 2. فقر معنوي وذهني ونفسي
وعلم گريز وحق گريز جهل دوست.
فقر معنويت وفقر معنا در سخن وذهن توهم سازآتش ساز ونفس ميل آويز بسازد
و جاهل. هستي دو عالم را به آتش جهل بسوزاند وتباه نمايد
رب مهربان همه ي انسانها را از آتش جهل وشر وفتنه ي جاهلان در امان دار
متشكرم يا دليلي عند حيرتي مهربان
فرم در حال بارگذاری ...