« متشكرم يا من لا يخاف الا عدله .اي آنكه با حضور عدالت تو جاي ترسي نيست | متشكرم يامن لا يسئل الا عفوه درخواستي جز بخششت ندارم » |
متشكرم يامن لا ينظر الا بره .اي آنكه جز به احسانت چشم اميدي نيست
اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربان ذرات هستي سلام
رب مهربان .حضور همه ي انسانها را در طواف وتذكر حق وتسبيح . ذرات عالم بپذير
رب مهربان در تمام لحظات .در معيت وقرب ونزديك به انسان است
ونفس بازيگوش انسان كه .از قبله ي حق با غفلت دور مي گردد
وباطن علوم بر نفس پنهان وبر خدا ظاهراست
ورب مهربان سلطان وحاكم بر ظاهر وباطن ذرات است
وشناخت ظاهر خدا
با شناخت ظاهر جلوه ي تجليات حق .در ذرات عالم قابل درك است
وشناخت جزيي از .باطن صفات رب مهربان .
با شناخت ودرك مراتب .باطن نفس خود حاصل گردد
وقرب به رب مهربان .همان نزديك شدن نفس به قبله ي حق است
وبعد وغربت از رب مهربان .همان دوري وروي گرداني نفس از قبله ي حق است
وروي گرداني ودور ي از قبله ي حق
با توقف و انجماد وخاموشي ومرگ نفس همراه است
وانجماد وقساوت نفس .با عدم جذب به موقع درك نور معرفت اتفاق مي افتد
نفس اماره منجمد ويخ زده .مبتلا به بي توجهي وغفلت وغفولي وقفل شدن
منافذ دركي وعدم جذب درك حقايق مي گردد
وبه جذب ادراكات يخ زده ي غير قبله ي حق مي پردازد
اگر ملاحظه ودقت فرموده باشيد .مشاهده فرموديد .
كه حيوانات قطب در زمستان ابد .غذاي يخ زده مصرف مي نمايند
وغذاي نفس يخ زده هم .
جذب ادراكات يخ زده ي كذب وتحريف وشيوع اغراض در اذهان است
ادراكات يخ زده ي قبض آوري كه از شدت سرما
نفس را مي سوزاند وناريت نفس را افزايش دهد
انسان غرق در توجه .به قطب يخ زده ي اميال .
نفس خود را به انجماد مبتلا مي سازد
ونفس اماره به جاي توجه به قبله ي نور حق وكسب مراتب نور تقرب نفس
در انجمادناري غفلت خاموش مي گردد
ونفس غافل .مشغول بازي با يخ تعلقات مي گرددوبر انجماد خود مي افزايد
ودنيا قطب يخ زده ي تعلقات واميال است
وچه كسي بهار اعتدال وطراوت تسبيح حق .در قبله ي حق را
با گذراندن در قطب يخ زده ي تعلقات معاوضه مي نمايد؟
ونفس انسان در ميان قالب هاي يخ .پندارها وگمانها وتوهم هاي باطل
وقضاوتهاي ناعادلانه وتحريفهاي مغرضانه به انجماد نفس مشغول است
وغافل از اين واقعيت كه .هر لحظه بر يخ زدگي نفس غافل او افزوده گردد
وتوجه ي به منزلت گذر لحظه ها ي منور عمر ندارد
زيرا نفس او هر لحظه به قبله ي انجماد توهم وگمان هاي باطل نزديكتر مي گردد
وبدون اصلاح نفس در هر لحظه .بر قطر وضخامت يخ زدگي ناري نفس مي افزايد
وجز تسبيح حق .مرض ضخامت وقساوت وناريت نفس را علاج نباشد
وخدا مي فرمايد .(فقتلو ا انفسهم )نفس خود را بكشيد
يعني آتش نفس شعله ور اميال خود
ودرنده گي وسركشي منيت وتكبر خودرا هر روز با تسبيح حق خاموش نماييم
وبت يخ زده ي خود بيني وخود خواهي وخود بر تر بيني
را هر روز با تسبيح حق بشكنيم
تا به وادي بهارنفس .وقبله ي تقرب نور واحد حق برسيم
وبه وادي شعف وانبساط بهاري واعتدال نفس .در تقرب به قبله ي حق برسيم
ونفس انسان قادر فقط در قبله ي واحد حق تقرب يابد
ونفس انسان در قبله ي غير حق انجمادوناريت يابد
وتسبيح حق .
نور قبله ي واقعي واحد حق وساحل نجات وبهار اعتدال تقرب نفس را نمايان سازد
رب مهربان .به ما توفيق ادب آموزي از تسبيح ذرات عالم عنايت فرما
رب مهربان . در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما
رب مهربان .آتش نفس شعله ور
دجال جهال وخون خوار ومجنون را از جهان خاموش ونابود بگردان
متشكرم اي احسان گر ابدي مهربان
فرم در حال بارگذاری ...