« متشکرم یاری گر ابدی | متشکرم صانع ابدی » |
متشکرم غافر ابدی
خدای مهربان صبورم سلام
رب مهربانم سلام،از نعمتهایت تشکر کردم تشکری کودکانه و عاجزانه
تشکری در حد فهم یک کودک
تشکر یک کودک تازه زبان گشوده
کودکی که درک و فهم از سخن خود ندارد
خداوندا،چرا کودک به دنیا آمدم و فهم و درکم کودکانه ماند و رشد نکرد؟
خدایا چرا کودک از دنیا می روم و بزرگ نشدم
و فهمم رشد نکرد وقت رفتن و رحلت رسید؟
خدای مهربانم،خودم در بند تن کوزه ای تاریکم
اسیر بودم و کودک و عاجز هم بودم
از جهت ناتوانی درک،عجز دائم داشتم
ولی رب بزرگ،شیطان هم بر من سوار شد
من کودک و شیطان و نفس سرکش و این همه موانع صعب العبور
رب بزرگم،عالم و حکیم چگونه یک درک کودکانه و رشد نیافته
می تواند از این همه موانع به سلامت بگذرد
و پیروز میدان شود و ربم از او راضی گردد؟
رب بزرگم،نوا و زوزه ی شیطان همه جا شنیده می شد
زوزه ی اغواگرایانه شیطان،
بوی تعفن شیطان و زبان مکر آلود شیطان که بوی زباله می داد
از یک طرف و عجز کودکانه ام
که تا مرگ همراهم بود تاریکی و شکنندگی ام را وسعت می داد
شیطان و نفس سرکشم،باری بر دوش درکم شده بود
درکم به اندازه ی خود عاجز و ناتوانم بود
که شیطان رجیم بیکار بر آن فرود می آمد
و زوزه ی مکر می نواخت
و صفحه ی ضعیف درکم را کدر و تاریک تر می کرد
از طرفی نوای آسمانی نور،بر همدلی و همراهی من شنیده می شد
که من در دوگانگی نور و تاریکی به خاطر عجزم و درک کودکانه ام
همراه تاریکی می شدم و مکدر می شدم.
و تا درکم را دوباره فعال و پاک کنم
روزها از پی هم به تاریکی می گذشت
هر روز باید تاریکی و کدورت صفحه ی درکم را پاک می کردم تا نور ربم را احساس کنم
و باید هر روز و هر روز عقل و قلبم را با نام ربم غسل می دادم
تا شیطان رانده شده در آن بساط شر نیفکند و به همراه نفس سرکش مرا نبلعد
خدایا بر من چه قدر این چالش هر روز گران و توان فرسا بود
از طرفی عجز کودکانه ام و از سویی مکر بی انتهای شیطان بر جهولیتم می افزود
و من باید هر روز خودرا حفظ می کردم و پاک می کردم با نام و یاد ربم
تا از شر شیطان در امان می ماندم
و مثل همیشه،ربم به اندازه ی وسع درک کودکی ام
از من می پذیرفت و مرا یاری می رساند
متشکرم غافر ابدی از مهر ابدیت
و همیشه گدا و محتاج لطف ربم هستم.
فرم در حال بارگذاری ...