« متشكرم يا ذالمجد و الثناء | متشكرم يا ذا الحمد و الثنا » |
متشکرم یا ذالفخر و البهاء
رب مهربانم سلام
برای آن که مال دنیا و نعمت ها تبدیل به وسیله ی سقوط
در دنیا نشود باید که به نام رب مبارک تبرک یابد.
تا مال و نعمت ها با عنایت حق در جهت صلاح و برکت
و خیر استفاده گردد و مفید فایده باشد.
والا مال اندوزی و اتلاف نعمت ها دنیا را
ضایع کند و آخرت را به باد فنادهد.
و انسان باید مال و نعمت ها را به اندازه ی رفع ضرورت
و تثبیت دینداری خویش و دیگران صرف نماید.
و در مصرف مال و نعمت ها قناعت نماید
تا به ذلت حرص و طمع و حسد به مال و نعمت ها ي دیگران مبتلا نگردد.
و دستور شریعت حق را در کسب مال
ونعمت ها و کمک به ارحام رعايت نماید.
در دستور شریعت حق به کسب مال
و كسب نعمت ها ودادن زکات تأکید شده است.
حتی اگر مال و نعمت هاي انسان اندک باشد
باید اندکی از مال و نعمت ها را صرف کمک و صدقه
و رفع حوائج دیگران نماید تا از آفت های ریا،ربا،تفاخر،تکبر،تبذیر
بخل،توقع،منت،شهرت،حیلت،خدعت،
و مکر که از آلودگی های مال اندوزی و اتلاف نعمت ها است
و نفس را هار و درنده سازد در امان بماند.
ومال و نعمت هاي دنیای اسفل را با زکات شریعت حق به نور و سرور
و صفا و ثبات و سعادت عالم علوی بدل سازد.
که مال اندوزی و اتلاف نعمت هاي دنيا
در عالم اسفل اگر طبق دستور شریعت حق نباشد.
در نفس اماره ده آفت تکبر آور را تولید نماید.
1.جمع مال و نعمت ها،طغیان آور نفس است.
2. جمع مال و نعمت ها ظلم به نفس و فساد آور بر زیر دستان است.
3. جمع مال و نعمت ها اعراض و رویگردانی از خدا آورد.
4. جمع مال و نعمت ها کبر آور و توهم بزرگی آورد.
5.جمع مال و نعمت ها تفاخر آور بر نزدیکان است
که تفاخر از مراتب پایین تر تکبر است.
6.جمع مال و نعمت ها تکاثر آور و حرص آور و غفلت آور است
که انسان را به کبر دائم مبتلی سازد.
7.جمع مال و نعمت ها، مشغولی آور و ملعبه آور است به طوری که فرد
در همه ی لحظات به مال اندوزی و نعمت اندوزي
بی وقفه عادت و انس می نماید.
8. جمع آوری مال و نعمت ها بخل آور و حسد آور است.
وقتی که فرد به صفت بخل آور و حسد آور مبتلا می شود
حقوق دیگران را ضایع و از زکات دوری نموده
و از ارحام و ضعفا و خانواده قطع رسیدگی نماید.
9. جمع آوری مال و نعمت ها تبذیر آور است.
یعنی فرد مال و نعمت ها را در خلاف رضای حق
و در راه سفها و فساق صرف نماید.
10.جمع آوری مال و نعمت ها غرور آور و طمع آور است
.که غرور حد اعلی تکبر است
و فرد فقط خود را بیند و خودبین گردد و خدا را نبیند و فرعون شود.
و از وسعت مال ادعای خدایی نماید.
و طمع بر نعمت ها و اموال ديگران ورزد و متجاوز گردد
پس مشاهده می گردد که در دچار شدن به صفت تکبر از ده پله نزولی
نفس أماره باید تنزل کرد. تا به این صفت مذموم مبتلا گشت
1.پله ی یک طغیان 2. پله ي ظلم به نفس
3. پله ي ظلم به رب و روی گردانی از رب عظیم
4. غرور فردی یا تکبر کوچک
5.تفاخر و غرور بر خانواده و اقارب که تکبر متوسط است.
6.تکاثر است. حرص و غرور بر اجتماع است که تکبر بزرگ است.
7.مال نمایی و بازی با اموال و نعمت ها است.
8. بخل ورزی و حسد 9. ایجاد تبذیر
10.ایجاد غرور و طمع و متکبر النفس شدن
که غرور پله ی آخر سقوط نفس در اماره ی تکبر است.
که فرد دعوی خدایی نماید و فرعون شود. و بر ديگران متجاوز گردد.
و نفس أماره تبدیل
به باتلاق و مرداب متعفن تکبر گشته و درنده گردد.
رب مهربان ما را در رام کردن نفس أماره یاری فرما
و به بیماری تکبر نفس مبتلا مگردان
متشکرم یا ذالفخر و البهاء
فرم در حال بارگذاری ...