« متشکرم یا باعث البرایا | متشکرم یا قاضی المنایا » |
متشکرم یا سامع الشکایا
رب مهربانم سلام
انسان که سلطان تربیت معدن تن و نفس خویش است.
باید که بر حیله و مکر نفس سرکش هشیار باشد.
و فریب آرایش و غمزه و بدعت ها و بهانه های نفس درنده
و شیطان دود آلود را نخورد
و انسان که سلطان معدن تن خویش است.
باید که ظاهر و باطن حواس را به سوی قبله ی حق تنظیم کند.
و در همه ی احوال در جهت قبله ی سلطان حق رب مطلق حرکت نماید.
تا هر نظر و عملی که بر اعضا و نفس و قلب به اجرا گذارد.
برای او موجب قربت و رفعت و رضایت حق گردد.
و همواره برای ارحم راحمین مطلق حق عبد و عابد باشد.
و همواره به درگاه رب ابراز عجز و بیچارگی و نیاز نماید.
و خود را در پیشگاه حق حقیر و ذلیل داند.
تا به مرض تکبر و طغیان مبتلا نگردد.
و بداند که او فقط سلطان بر تربیت نفس خویش است ولا غیر
و اگر خواهد که حالت عجز و نیاز به رب مهربان در او تقویت گردد.
به اصل خلقت خود که از عدم و بی وجودی موجود گشته
و سپس از خاک ذلت به واسطه ی مرگ سفر کند بنگرد.
و اول قطره ای آب بود که در آخر خاک خوار دنیا او را ببلعد.
و انسان که سلطان تربیت معدن تن است.
باید که بر خود حاکم عادل باشد.
تا همه ی جهان را به صلح و دوستی آورد.
و اگر انسان که سلطان معدن تن است.
سلطانی ظالم ودرنده و چون فرعون گردد.
تمام جهان را به فساد و طغیان کشاند.
اگر انسان سلطان عادل معدن تن خویش شد.
و عقل را وزیر کرد و نظر وزیر شایسته ی عقل را محترم شمارد.
و بر نفس خود سهل گیر و سست گیر نباشد.
تا فساد و درنده گی در نفس ظاهر نشود.
و انسان که سلطان تربیت معدن تن خویش است.
باید که اعتدال نگه دارد.
و آنچنان با نفس خود مهربان نباشد
که نفس درنده گردد و حساب نبرد و هیبت نداشته باشد.
و انسان سلطان معدن خود باید بر نفس خویش
چون نگهبان و جهاد گر،هر لحظه مراقب
دراز دستی ها و طغیان نفس أماره درنده باشد.
تا نفس أماره از خواب و غفلت انسان
برای درنده گی و حمله و طغیان بهره نبرد.
و هر روز باید بر جوارح و اعضا و نفس بازرسی و باز پرسی نماید.
که هر جوارح و اعضا و نفس در چه حال و چه قبله باشد.
و نفس بر چه حال و تعلق و قلب چه احوالی دارد.
چون باغبانی بر سر گلی با دقت رسیدگی نماید.
ای رب مهربان مرا سلطان مملکت نفس
بر تربیت و احیای آن قرار دادی
یاری ام فرما که پادشاهی عادل و مهربان بر نفس خویش باشم
متشکرم یا سامع الشکایا
فرم در حال بارگذاری ...