موضوع: "تشکر"
متشکرم یا من انقاد کل شئ من خشیته
25ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
انسان از حالت عدم تا حضور در قیامت
پنج تعویض حالت را پشت سر می گذارد.
1.حالت عدم انسان : که نیستی و شیئ بی درک است.
2.ایجاد و وجود روح در عدم:تعلق روح به شئ بی درک
3.ایجاد تعلق روح در جسم خاکی :
از چهار ماهگی و ظهور شعور در انسان
4.حالت مفارقت و جدایی روح از جسم هنگام مرگ
5.حالت اعادت و پیوستگی حضور روح و جسم در قیامت کنار هم
این پنج سفر و حالت و تحول:
1. عدم2.از عدم به وجود و3.از وجود به تعلق
و4. از تعلق به مفارقت و 5.از مفارقت به اعادت
از بهر این باشد که انسان در سفر از عدم به روح و وجود
با صفات ذات حق آشنا گردد.
و در سفر از روح به جسم و تعلق
به معرفت صفات أسمای الهی دست یابد.
و درک نماید که انس واقعی انس به حضرت حق است نه جسم
و مفارقت واقعی از عالم سفلی باعث تعالی انسان گردد.
و در هر سفر و تغییر حالت معرفت و شناخت انسان ارتقا یابد.
و در برگشت هنگام مرگ به عالم علوی به شناخت و معرفت ذوق رسد.
از آن جهت که با میل و رغبت فراوان
به سوی عالم علوی و حضرت حق عروج کند.
در سفر به مسکن علوی از آن جهت ذوق یابد
که به رفاه و حمایت در نور ابدی حق رسد.
و از ثقل و کثیفی و ظلمت و کدورت خاک خلاصی یابد.
پس لباس تن خاکی مدرسه ی آموختن علوم و جهد و تلاش
از بهر ارتقای روح در جسم خاکی است.
که از تأثیر و تأثر جسم و روح نمایان گردد که کدام یک
بر دیگری تسلط دارد.
آیا جسم و نفس أماره سلطان است و روح را به زمین فنا کوبد
یا روح علوی سلطان است و جسم
و نفس أماره را به افسار کشد و رام نماید
رب مهربانم بر همه ی ما انسان ها رحم فرما
و یاری نما تا نفس أماره ی خود را رام نماییم.
متشکرم یا من انقاد کل شئ من خشیته
متشکرم یا من خضع کل شئ لهیبته
25ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
زمانی که حضرت آدم (ع) یک دانه ی گندم علوی را خورد
به أسفل دنیا هبوط و سقوط و تنزل کرد.
که در قبل متذکر شدیم که هفت دانه ی هوی و میل آور
که در نفس أماره وجود دارد.
که عبارتند از:1.میل و حرص مال اندوزی
2. میل و طمع به أنانیت و قدرت دور و دراز
3.میل به شکم پروری 4. میل به کاهلی 5.میل به شهوات
6. میل به أولاد
7. دام زنان و مردان أشقیاءسرکش(شیطان های انسی نظر وعمل)
حال اگر از هفت دانه ی هوی و میل آور که در نفس أماره قرار دارد.
اندکی سوءاستفاده و افراط کنیم
چه سقوطی و تنزلی دامن نفس أماره را بگیرد.
و برای همیشه ارتقا و تعالی نفس أماره را خاموش و متوقف سازد.
حضرت آدم (ع) به اندازه ی مصرف دانه ای عصیان کرد.
در حضور حضرت حق و بهشت که باید
کامگاه باشد برای حضرت آدم(ع)
به دامگاه شیطان مبدل گشت و او هبوط کرد.
حضرت آدم(ع) به اندازه ی مصرف دانه ای
رب مهربان را فراموش و غفلت کرد.
و شیطان از آن لحظه ی اندک و دانه ی کوچک
برای سقوط و تنزل مقام حضرت آدم(ع) بهره برد.
و اولین و آخرین ضربه را با هم بر حضرت آدم(ع)زد.
و او را در عالم أسفل ماندگار کرد.
و زمانی که حضرت آدم(ع)خود را اصلاح کرد و توبه کرد.
تازه به رتبه ی اِصطفی آدم رسید.
این هفت دانه ی هوی و میل آور اگر رشد افراطی یابد.
هفت در جهنم و هفت طبقه ی جهنم را بسازد.
هفت دانه ی هوی و میل آور را
در نفس أماره ی همه ی انسان ها گذاردند
و ابتلا و آزمایش با نتایج رشد هفت دانه ی
هوی و میل آور در نفس أماره آغاز گشت.
تا معلوم گردد کدام انسان این هفت دانه ی هوی و میل آور را
با اجرای دستورات شریعت حق اصلاح و ارتقا و اعتدال می دهد.
و نفس أماره ی درنده هفت شاخه را
به نفس لوامه و ملهمه و مطمئنه مبدل می سازد.
این هفت دانه ی هوی و میل آور در هفت عضو انسان
از مقام نظر و درک به مقام عمل و رفتار مبدل گردد.
پس انسان ها می توانند نفس أماره ی مجهز
به هفت دانه ی هوی و میل آور را با اجرای دستور شریعت حق
به هفت ثمره و هفت در بهشت
و به صفات خداپسند و متعالی و بالا مرتبه مبدل سازند.
از آن جا که اجرای دستورات شریعت حق نورزا است.
و افاضه ی نور از فیض حضرت حق نماید.
نور حق بر هفت دانه ی هوی و میل آور نفس أماره افتد.
و آن را مبدل به هفت دانه ی بهشت زای سعادت آفرین گرداند.
و اجرای دستورات شریعت حق در انسان کشش و میل
به سمت تقوی و تزکیه ایجاد نماید.
و نفس أماره ی هفت شاخه ی درنده را خاموش و ضعیف گرداند.
که وقتی نفس أماره خاموش و ضعیف گشت
نور افاضه ی حضرت حق و نور أعمال اجرای شریعت حق
نفس أماره را به نفوس و مراتب لوامه و ملهمه و مطمئنه ارتقا دهد.
و با افاضه ی نور رحم حق و مراقبت عبد و نهی افراط نفس رنگارنگ
حاصلش حصول جنت المأوی باشد.
رب مهربانم همه ی ما انسان ها را
مسلط بر نفس سرکش و درنده بگردان
متشکرم یا من خضع کل شئ لهیبته
متشکرم یا من ذل کل شئ لعزته
24ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
دو گروه معاد دارند: 1.گروه سعادتمندان و 2.گروه شقاوتمندان و أشقیاء
1. گروه سعادتمندان که راضی بودند
به آن چه حق برایشان در نظر گرفت
و مخالف نفس درنده حرکت می کردند.
و در جاده ی طاعت و رضایت و عشق به حق
و تابعیت از شریعت حق حرکت می کردند.
و به دیار صادقین و عند ربهم یرزقون وارد گردند.
2. گروه أشقیاء نیز دو طایفه اند:1. شقی عوام 2.أشقی خواص
1. عوام شقی که به پیروی از نفس تأکید دارند
و بر مخالفت با فرمان حق اصرار
و در جاده ی عصیان حرکت کرده
و در درکات دوزخ به صورت حیوان معاد کنند.
که در دهان حرام ریختند و بر زبان حرام گفتند.
و در شهوترانی روی بهائم سفید کردند.
و این گروه فقط بر نفس خود و خدا ظلم نمودند و نه بر نفس دیگران
و دو نوع ظلم داشتند:ظلم بر نفس خود و ظلم بر خدا
ولی رب مهربان بر آن ها امکان اجازه ی شفاعت نبی(ص) قرارداد.
2.خواص أشقیاء،همان کافر و منافقینی که همه ی همت خود را
بر طلب دنیا و کسب تعلقات و لذات و شهوات نفسانی و حیوانی گذارده
و پشت بر دین نمودند و دین را به دنیای أسفل فروختند.
و امکان شفاعت ندارند، زیرا این گروه سه نوع ظلم داشتند:
1. ظلم به نفس خود،2 ظلم به خدا در کفران
3.ظلم به نفوس و اموال انسان ها ی دیگر
و گستره ی ظلمشان در سه حیطه وسیع تر است.
و همه ی عمر را در راه کسب کفر،بر سماجت و پافشاری اصرار نمودند.
و در تولید و ایجاد و اشاعه ی مکر و حیله پیوسته تلاش نمودند.
و سرمایه گذاری کردند.این دسته ی أشقیاء جهال اند.
که خبث عقیده و فساد توهمی و فسق در معامله دارند.
و از نَفَس های متعفن کفار و منافقین هزار شبهه و بدعت
و شک و نقص و خلل در ایمان انسان ها ظهور و ایجاد گردد.
و نفس آن ها مستعد کفر و مکر و شومی است.
و شومی شقاوت ایشان در اعتقاد دیگران سرایت کند.
استاد مکر و حیله و غفلت و معصیت اند.
و منافق صفت نفاق دارد یعنی ،دروغگوی عهد شکن خیانتگر
و أشقی یعنی استاد تعلیم کفر، که هم کفر و کفران را تعلیم می دهد.
و هم آن را اشاعه و گسترش می دهد
و در راه اشاعه ی کفر سرمایه گذاری می کند.
و منافق خود را مسلمان معرفی نماید.
و أشقیاء و منافقین از هفت دام در دنیا برای پیشبرد مقاصد
شیطانی خود بهره می برند:1.دام مال اندوزی2. دام أولاد
3.دام زنان و مردان أشقیاء سرکش(شیطان های إنسی نظر و عمل)
4. دام شهوات 5.دام مقام و قدرت و آرزوی طول و دراز
6. دام شکم پروری 7. دام کاهلی
که شیطان فقط مکر نظری داشت و أشقیاء هم مکر عملی و نظری
و مقام أشقیاء در نیرنگ وشینطشان
در عمل و نظر از شیطان خطرناک تر است.
که افتادن در یکی از این دام ها و صفات مذموم کافی است
که مقام انسان را از بهائم، به پایین تر رساند.
و انسان معاد حیوانی داشته باشد
و در قیامت به صورت حیوان ظاهر گردد.
رب مهربانم ما را از افتادن در دام های شیطان ( مکار نظری )
و اشقیاء ( مکار نظری و عملی ) محافظت بفرما
متشکرم یا من ذل کل شئ لعزته
متشکرم یا من استسلم کل شئ لقدرته
24ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
حضرت جبرئیل(ع) تا پشت مکان أو ادنی متوقف گشت
و او اجازه نداشت وارد آن حریم شود.
ولی به انسان و حضرت نور محمدی (ص)
اجازه بر ورود به مقام قرب فرمودید.
که فقط انسان لیاقت و اجازه داشت
هم صحبت حضرت رب الحق گردد.
پس روح و نفس انسان تا مقام قرب أو ادنی
جای رشد و صعود و عروج داشت.
و این روح گنجایش و وسعت و ظرفیت تقرب داشت.
همه ی أهل عالم علوی گفتند که این انسان،ظالم
ومکان اسفلی است و به عالم أعلی نرسد.
و رب مهربان فرمودید که مقام انسان
از همه ی موجودات بالا تر است.
و انسان خلیفه ی نفس خود و خلیفه ی دنیا
و خلیفه ی آخرت خود می باشد.
در این سه جا او پادشاه و فرمانروای خود است.
و بر خلقت انسان،راضی گشتید و فرمودید:
(تبارک الله أحسن الخالقین)
و انسان خاکی أسفل را بسیار گرامی داشتید
زیرا علم داشتید که اگر انسان أسفل خاکی
جهد و تلاش کند در مسیر دستورات حق
روح او ،مقام أو أدنی علوی را درک نماید.
رب مهربان انسان را با همه ظلومی و جهولی و کفوری
بسیار دوست می داشت و با جذبه ی حمایت و عنایت
حضرت حق ،او را تا أو أدنی به عروج می رساند.
و نیستی انسان را در هستی مطلق حق می آمیخت
و نفس مطمئنه و مقام أو أدنی مقام انسان هایی است که
همه ی صفات مذموم و قساوت ساز و آتش ساز را
در خود کشتند و محو نمودند.
نور مطلق شدند و به نور مطلق پیوستند.
از نور آمدند و نور شدند و نور ماندند و به نور پیوستند.
حال انسان،تو خود می دانی که نفست قساوت آتشین دارد.
یا نور غرق در نور مطلق است.
که خیر و شر بر تو روشن گردید.
و رب مهربان بر نفس قسم یاد کرد.
که این نفس،فجور و خیر و شرش را می داند و می فهمد.
رب مهربان،همه ی انسان ها را در درگاه رحمتت
مورد رحم و تعالی قرار بده
متشکرم یا من استسلم کل شئ لقدرته
متشکرم یا من تواضع کل شئ لعظمته
24ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
قبل از آن که روح انسان در قالب تن ساکن شود.
آن را بر انواع آتش ها و مراتب نور ها
و خیر و شر آن ها آگاه ساخته و تعلیم فرمودید.
که گاه آتش نشانه ی آتش غضب باشد.
و گاه نشانه ی آتش غلبه ی صفت شیطنت شیطان باشد.
و گاه آتش قهر باشد و گاه آتش حسد و آتش کینه
وآتش نفاق و آتش نیرنگ و آتش خدعه و آتش دروغ
وآتش فساد وآتش قساوت و آتش لعانت و آتش کثیفی
وآتش رذالت و آتش ظلمت و آتش تکبر و تمرّد و آتش عصیان
و از مراتب نور به روح انسان تعلیم فرمودید.
از نور عدالت ،نور سخاوت،نور شهامت،نور شهادت،نور شجاعت
نور صیانت،نور غیرت،نور سعادت،نور وساطت،نور شریعت
نور معرفت،نور نبوت و امامت،نور ولایت،نور لطافت،نور محبت
نور هدایت،نور شعف،نور وجد،نور ذوق،نور شوق،نور ذکر،نور نماز
نور وضو،نور زکات،نورحج،نور اسلام،نور غسل
نور عبادت، نور قضاوت،نور جهاد،نور ایثار،نور علم،نور رحم و…
و حال خود قضاوت کن که کدام نور ایجاد لطافت
و کدام آتش ایجاد قساوت نماید.
و مراتب لطافت و مراتب قساوت روح را قیاس نما
مراتب از لطافت نور نفس تا قساوت نفس آتشین
تبدیل شدن نور لطیف علوی به سنگ آتشین قسی سفلی
رب مهربان در این سیر عوالم روح از آفاق تا انفس
بر خیر و شرهای نفس تعلیم فرمودید.
و بر نفس های أماره و لوامه و مطمئنه قسم یاد کردید.
و هر کس بر حسب صداقت با نفس خود بر آنچه آموخت
یا وفای به عهد کرد در امانت داری نفس خود
یا به عهد وفادار نماند و در شرارت نفس خود کوشید.
و هر روح نفس خود را با اختیار خود
به أماره گی و لوامه گی و مطمئنه گی رساند.
پس هر نفسی بنا بر تلاش و جهد خود
و میزان استعانت از رب،
به استحقاق و ارتقا و تعالی مرتبت در نفس خود رسد.
رب مهربانم ،همه ی ما انسان ها را در ارتقای نفس خود یاری فرما
متشکرم یا من تواضع کل شئ لعظمته





