موضوع: "تشکر"
متشکرم ای نور مهربان
3ام مرداد, 1401رب مهربانم سلام.
نور مهربانی سلام.
رب مهربانم، قادر متعال
من کوزه ی تاریک و شکننده ام.
و به امان و یاری شما محتاج و نیازمندم.
همه ی لحظات یاری ام فرما. تا به بیراهگی ها و کج روی ها دچار نشوم.
که وارد شدن به آن راه های تاریک و ظلمت انگیز
دوری از ربم را به همراه دارد.
هر لحظه که از شما دور شوم و یاری ربم از من محتاج قطع گردد.
نفس سرکش من را می بلعد.
سختی هاو خوف از بلعیدن نفسم
توسط نفس سرکش بسیار بر من دردناک و طاقت فرساست.
از طرفی در کوزه ی تاریک زندگی می کنم.
که نفس سرکشم،به سان گرگی هار،بر بلعیدن من لحظه شماری می کند.
ای نور مهربانی، در تمام لحظات عمرم.
مرا با نفس سرکش و حشی ام تنها مگذار.
متشکرم ای ارحم راحمین مهربان،ای نور لطیف و راحم
متشکرم مهربان ابدی
2ام مرداد, 1401خدای مهربانم سلام،
سلام نور مهربان بی کران
مهربانی که روز و شب را آفریدید
و هر یک در زمان معین پدیدار می شود.
بدون آن که در هم خللی ایجاد کنند و دچار بی نظمی گردند.
ای رب مهربان،متشکرم که روز را جهت نصیب
روزی و پرورش موجودات و مخلوقات
و روز را مایه شادی و نشاط قرار دادید.
متشکرم که شب را مایه آرامش و آسایش مخلوقات و آرامی روح قرار دادید
تا در روز به نشاط و طراوت برسند.
خدای مهربانم به ما توفیق شکر عنایت فرما
و همواره از ما کوزه های ناشکر راضی باشید.
و کوتاهی های ما را ببخشید.
ای نور رحیم مهربان، بر همه ی مخلوقات
بر عقل ما روشنایی دائم قرار دهید
که همواره الطاف دائمی ربم را بر خود شکر گوییم
و الطاف و نعمات را دائم ببینیم.
وسرود شکر مخلوقات را دائم بشنویم.
و شکر را دائم بر زبان جاری سازیم.
ولحظه ای بدون شکر و فراموشی و خاموشی
بر کوزه ی تنمان وارد نگردد.
تا دوباره به بیماری غفلت مبتلا نگردیم.
و تاریکی و غلظت و سختی بر روحمان پدیدار نگردد.
متشکرم دائم مهربان رزاق و صابر
مرا مورد رحم دائم خود قرار دهید
و بر همه ی انسان ها رحم مدام نمایید.
ای مهربان راحم متشکرم
متشکرم ای همه نور و سرور
1ام مرداد, 1401سلام سازنده ی پر مهر عزیز
با این که قادر بودید. مرا مانند همه ی مخلوقاتت
خاشع و شاکر مادام قرار دهید.
ولی دوست داشتید من کوزه ی شکننده ی بازیگوش
خودم آزادانه و با اختیار به سویت حرکت کنم و اجباری نداشته باشم.
ولی من آن قدر بازیگوش و بی توجه بودم
که در خودم گم شدم و فهم نکردم نعمت آزادیم را
و تاریک شدم و توجه خود را خاموش کردم و ندیدم نعمت هایت را
و نفهمیدم نعمت آزادیم را
صدای ظلم و ستم را شنیدم و به تاریکی نزدیک شدم
و به تاریکی پناه بردم ولی نوای مهر و نیکی ربم را نشنیدم
و خود را به خاموشی زدم و از نور حیات ابدی دور گشتم.
از رب مهربانم فاصله گرفتم و به خود زیان رساندم.
تذکرات ربم را جدی نگرفتم.
وقتی چشم باز کردم دیدم دنیا بازیچه ی من و من بازیچه دنیا شدم.
من به مخلوقاتت و موجوداتت آسیب می زدم.
و از مسیر صلاح و اصلاح خارج شده بودم.
زیرا خود را به خواب زده بودم.
دیگر آن قدر آزاد شده بودم.
که به خود نیز رحم نداشتم.
کدام حیوانی از مخلوقاتت از من درنده تر و خطرناک تر بود.
حتی جهنم هم از همنشینی با من اکراه داشت.
من با خود چه کرده بودم؟
رب پر مهر و عزیز مثل همیشه به من یاری رسانید و توفیق دهید
تا دکمه خود را روی روشن قرار دهم.
و انوار پر فیضت را دریافت نمایم.
تا به جاده ی رضایتت راه یابم.
ای رب مهربان یاری رسان متشکرم
از یاریگری و همراهی همیشگی ات
در خلوتگاه و ظلمت نفس خودم.
که مرا هیچ گاه تنها نمی گذارید
مرا به راه راست هدایت فرمایید
متشکرم نور لبریز از لطف
30ام تیر, 1401رب مهربانم سلام،
در پرتو نور مهرت،نقص ها و تاریکی هایم را پوشاندید.
و همواره نگهبانان مهربان را بر مراقبت من و همه ی موجودات گماردید.
تا خواری در پایم فرو نرود و احساس ناراحتی نداشته باشم.
برای همه ی مخلوقاتت محافظانی قرار دادی
که به شدت از آن ها مراقبت کنند.
چه قدر شگفت انگیز است که همه ی مخلوقات
محافظانی دارند که به شدت در حفظ آن ها می کوشند.
چگون این همه مهر و محبت رب مهربان،قابل تشکر و جبران است.
رب مهربانم،آن قدر همه ی ساخته هایتان را دوست داشتید
که بر آن ها نگهبان ها گماردید
بی منت و با کمال احترام تا رنجی احساس نکنند
و در کمال امتنان بر ما احترام گذاشتید.
و ما را محترم شمردید.
ولی ما قدر ارزش خود را ندانستیم.
و ارزشمندی خود را فهم نکردیم.
چون به مرض سختی و ضخامت و قساوت تن کوزه ای مبتلا شده بودیم.
در سختی و شادی ،مراقبتمان فرمودید.
چگونه می شود از این همه لطف و مهر بی کران تشکر کرد و شکر آن را به جا آورد.
روزیمان هر روز در خانه آماده بود.
بی منت و در کمال احترام برایمان محیا بود.
رب مهربانم،یاریمان فرما،
تا آن قدر خود را به تاریکی ها وظلمت ها آغشته ننماییم.
تا ضخیم و غلیظ وکدر نشویم.
تا جایی و روزنه ای برای عبور نور ربم در ما باقی بماند
متشکرم لطیف مهربان عزیز از مهر بی کرانت
متشکرم ای همه نور
29ام تیر, 1401نور مهربان سلام
نورت را بر من دریغ مدار،
هر چند نور ربم درتمام ذرات موجودات حضور و ظهور دارد
و موجودی چون انسان کوزه ای شکننده
با ظلم به خود دچار کدورت،غلظت و قساوت و شقاوت می شود
وقتی روح زلالم را دچار کدورت کردم.
مانع عبور نور مهربانی در خود شدم
ای خدا،ای مهربان،ای سازنده عظیم،کمکم فرما تا سخت و غلیظ نشوم
تا نور مهرت در من جریان یابد
و هر روز خود را در پاکی آن نور بغلطانم
و سرور یابم و صیقلی شوم و فطرتم پاک بماند.
دیده به نور بشویم،سمع به نور بشویم و زبان به نور گشایم.
تاریکی ها و ظلمتهای روحم محو شود.
کدورت ها و غلظت های تن تبدیل به نرمی و رقت و خلوص گردد.
تا تاریکی کوزه ی شکننده ام را به نور بگشایم.
و تاریکی خودیت و منیت را به ظهور و حضور نور ربم محو نمایم.
و روشنی نور را درک نمایم و خودیت و جهولت و ظلومت را محو نمایم.
و به نور ربم روشن شوم و روشن بمانم.
ای همه نور،تاریکی هایم را محو نما از لطف بیکرانت،
متشکرم ای نور مهربان