« متشکرم رب علیم | متشکرم خالق پر مهر ابدی » |
سپاس رب مهربانم
رب مهربانم سلام
وقتی روح مطهرت را در قالب کوزه ای تاریکم قرار دادی
و به قعر اسفل انداختی
گویی از آسمان بر قعر دره ای مخوف پرتاپ شدم
وقتی به خود آمدم
چون پیازی لایه لایه
هفتاد حجاب بر کوزه ام پیچیده شده بود
من مانده ام تنها با هفتاد حجاب در هم پیچیده
وامانتم این بود که هفتاد حجاب را از خود بردارم
و به فطرت خالص
که در نهادم به ودیعه الهی گذارده ای دست یابم
آری این امتحان من بود
رب مهربان مرا در این حجاب ها در هم پیچید
و آیینه ی درونم را
چنان خاک دنیا پاشید و خاک دنیا پاشید تاکدر شد
وظیفه ام این بود که به خود آیم
و خود حجاب ها و خاک ها و تعلقات دنیا را کنار زنم
و خود کدورت ها را کنار زنم
کدورت هایی که از رسوبات تعلقات دنیا بود
ولی من زیر حجاب ها و خاک ها
و کدورت های آیینه ی درونم
آرام وبی خیال می خوابیدم
و آیینه ی فکر و اندیشه ام
زیر خروارها حجاب خاکی و تعلقات اسفلی پنهان ماند
انگار نه انگار که عهدی بستم
یادم رفت که وظیفه ام چه بود
چرا آن همه انس و خلوص
تبدیل به ناشکری و کدورت
و تاریکی و تنبلی و رسوبات روحی شده بود
چرا دچار فراموشی شدم
چرا حجاب ها را از روی آیینه ی درونم برنداشتم
چرا خالقم را فراموش کردم
چرا دچار ناشکری و خسران شدم
رب مهربانم
با رحم خود مرا از این تاریکی خارج ساز
تا دوباره نور ظهورت را تماشا کنم
و کدورت ها ی اسفلی تعلقات را کشف کنم
و هدایت یابم
متشکرم رب مهربانم
فرم در حال بارگذاری ...