« متشکرم رب حکیم | سپاس رب مهربانم » |
متشکرم رب علیم
سلام رب علیم و حکیم
وقتی آیینه ی صیقلی نفخت من روحی ام را
از ملکوت به اسفل زمین انداختی.
آزمایشم این بود
که از اعماق خاک ها و تعلقات خارج شوم.
ومن اعماق تعلقات را برگزیدم و در تاریکی سکنی گزیدم
وزندگی در قالب تاریک کوزه را برگزیدم
و دچار خسران شدم
حتی نخواستم اندکی از کوزه ام سرم را خارج کنم و اطراف را ببینم
و با عوالم دیگر آشنا شوم
ونور حضورت را ببینم
فرمودی دُّرم را(که آیینه ای از روح ربم است)
در کنار زدن حجاب ها می یابم
و آن را پرورش دهم
ولی من نه آن آیینه را یافتم
و نه به خود زحمت دادم تا آن را بیابم
و خود را ارتقا دهم
خاک تنم استعداد سخن با حق را داشت
زمانی که مرا ساختی
و از من عهد گرفتی که درست عمل کنم
و جز راه حق نروم
و مراقب فطرت پاکم باشم
و دُّر معرفت و عقل را پرورش دهم
و آیینه را بعد از مرگ به ربم تحویل دهم
و من بله گفتم و پیمان بستم در آوردن آیینه خودم
همان طور که دانه گندم در خاک استعداد دادی
تا به هفتصد دانه تبدیل شود
خاک من هم استعداد داشت
تا در عالم اسفل روح خود را
هفتصد برابر ارتقا دهم و وسعت دهم
تا بعد از وسعت یافتن
دوباره به منزل ابدی ام
با کوله باری از وسعت و معرفت بازگردم
فرمودی وقتی آینه ی روحم را کشف می کنم
که به دستوراتت عمل کنم
وقتی آیینه ی روحم هفتصد برابر وسعت می یابد که
به دستوراتت عمل کنم
وبا عمل به دستوراتت از قعر عالم اسفل
به علو عالم علوی و اکبر برسم
دستوراتت عبودیت و تواضع بود
تا از درکات خسران به درجات نجات رسم و قرب یابم
اگر مهر و رحم ابدی ات نبود
در عالم خسران ابدی می ماندم
روز ها چشم به محسوسات و مادیات و تعلقات دوختم
و در آن غرق و در آن مشغول هستم
و سحر هنگام به یاد عالم دوست ابدی و مهر ابدی می افتم
و نالان می شوم
و بهانه خالقم را می گیرم
تعلقات دنیا دست و پایم را
برای حرکت به سوی مهر ابدی بسته است
و در قرب مانع بزرگی است
ای یاور در رسیدن به قرب خود
یاری ام کن
که از زیر وزن تعلقات
وباتلاق مشغولیات خارج شوم
متشکرم یا ارحم راحمین
فرم در حال بارگذاری ...