متشکرم یا منشئ السحاب الثقال
6ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
انبیاء و اولیا (ع) که خلیفه های روی زمین هستند
با اجرای دستورات شریعت به خلوص رسیدند
و رب مهربان قلب آن ها را مورد افاضه ی مستمر نورحق قرار داد
و چون دستورات شریعت را کامل اجرا کردند
خالص شدند و به مقام یقین رسیدند
و پیامبر (ص) از اجرای کامل دستورات شریعت
به مقام أو أدنی و مقام قرب
و ملاقات حضرت حق در شب معراج نائل گشت
و موسی (ع) به مقام شنیدن کلام حق نائل شد.
و این مقامات از اجرای کامل دستور شریعت حاصل شد.
پیامبران و اولیا(ع) اربعین ها
بر ذکر و فکر معرفت حضرت حق می گذراندند
حتی ساخت خاک طینت آدم بعد از گذشت چهل روز
که نور حق بر آن افاضه کرد.
آماده ی ساخت انسان شد.
پس اجرای دستورات کامل شریعت آدابی دارد
که هر چه دستورات را کامل انجام دهیم
نتیجه ی بهتری حاصل گردد
و باید هشت دستور اصلی شریعت را
همواره انجام داد و ترک نکرد:
1.هر روز با نماز با حضرت دوست سخن گوید
تا نفس بازیگوش پی تعلقات نرود
و روح لطیف از توجه و تمرکز بر یاد حضرت حق دور نماند.
که اگر روح بر یاد خدا بی توجهی کند.
دچار جذب آفات گردیده و کدر و ضخیم می گردد.
و نعمت افاضه ی نور حضرت حق را بر خود از دست می دهد.
و به کدورت می افزاید و افاضه ی نور حضرت حق بر هر روح بی توجه
و سرگرم تعلقات قطع گردد.
و اگر در اجرای دستورات شریعت، روح با حضور قلب وارد گردد.
با نور دستورات شریعت انس یابد
که هیچ انسی را با آن جایگزین نکند.
2.پیوسته در وضو باشد تا حجاب ها و کدورت ها و شیطان آتش زن
و نفس درنده رام گردد.
که وضو روح را پر نور سازد
3. مداومت بر یاد خدا کند.
و هر چه غیر خدا را نفی نماید و دوری کند.
که یاد خدا نور سومی را بر روح او افاضه کند.
4.مداومت در نفی خاطر است از توهم و تخیل و فکری غیر از یاد حق
که توجه به سلامت فکر و خالی کردن فکر غیر از یاد خدا
نور چهارمی را بر روح انسان مستتر دارد
5.مداومت بر روزه داری است که روزه نوری است
که باعث قطع تعلقات روح از دنیا می گردد
6.مداومت در سکوت است و زبان را رام کند و در قفا نگه دارد
کم بخورد و کم بگوید. و به قدر ضرورت سخن گوید.
سکوت نیز بر نور روح بیفزاید.
7. مداومت در پاک نگه داشتن قلب بنماید از غیر خدا
تا نوری دیگر بر او افزوده گردد
8. مداومت در ترک اعتراض کند به رب
و هر چه رب مهربان از قبض و رنج و صحت داد راضی و تسلیم باشد.
و روی از قبله ی حق برنگرداند.
تا افاضه ی فیض نور حق بر او مستمر گردد و ادامه یابد
ای رب مهربان
به ما توفیق ده تا با اجرای این هشت دستور بر نور روح خود بیفزاییم
متشکرم یا منشئ السحاب الثقال
متشکرم یا من هو الکبیر المتعال
5ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
رب مهربانم در دستورات شریعت فرمودید
که هر کس که صادقانه و خالصانه و عاشقانه
در راه اجرای دستورات حق حرکت کند.
و در این راه زیان بیند.
ای رب جبار خسارت او را جبران می کنی
و شکستگی ها و خسارت ها و زیان ها و کاستی ها
و زخم های او را در راه رسیدن
به اجرای دستورات شریعت حقت جبران می کنی.
ای رب جباری که جباری او به معنای شکسته بند است
و بند می زنی بر شکستگی های مخلوقت
و بر زخم های روح او مرحم می زنی
ای راحم و رحیم و کریم که به کرم رب
همه چیز اصلاح و نو وتازه و متحول می گردد.
در تمام لحظات بر ما یاری رسان تا جبار خود باشیم.
و هر کس که ادعا دارد که سخن ولی شریعت را می پذیرد
و دستورات شریعت حق را انجام می دهد.
باید علایق و سلایق شخصی را کنار گذارد.
و بیست صفت در خود ایجاد نماید.
و چون خدمتکاری در خدمت ولی شریعت باشد.
و به دستورات شریعت عمل نماید
تا بیاموزد چگونه در راه مستقیم به پیش رود
و به مقصد مقصود نهایی
که دستیابی به گنج جام جهان بین معرفت است دست یابد.
پس گنج را به رنج دهند.
این بیست صفت که هرکس عبد و تسلیم فرمام حق است
باید در خود ایجاد نماید:
1. عبد باید به صفت توبه دست یابد.
در شروع حرکت در راه مستقیم
جهت حرکتش رو به قبله ی قرب حق باشد
هر گناه که بوجود آمد
حتی کوچکترین اشتباه و خطا فورا توبه نماید و برگردد
و خطا را تکرار نکند.
2.عبد باید به صفت زهد دست یابد.
باید از تعلقات رنگارنگ دنیا به اندازه ضرورت بردارد.
و اعتدال را رعایت کند و قانع باشد بر دارایی و نداریی اش
3.عبد باید به صفت تجرید دست یابد.
باید از جمعیت و روابط سببی و نسبی
به اندازه اعتدال رفتار کند نه افراط و تفریط.
4.عبد باید به صفت عقیدت دست یابد.
یعنی بر مذهب و رویه ائمه (ع) و اولیای خدا رود
و تبعیت کند و تابع باشد.
و از بدعت و تعصب و کفر دوری کند.
5.عبد باید به صفت تقوی دست یابد.
یعنی بر دستورات و باید ها و نباید های شریعت حق
تابع باشد و پرهیزکار و درکارها و باید ها و نباید های دستورات شریعت
احتیاط و طهارت را رعایت کند.
6.عبد باید به صفت صبر دست یابد یعنی
بر انجام امر و نهی شریعت حق صابر و صبور باشد.
7.عبد باید به صفت مجاهده دست یابد.
باید که بر اسب سرکش نفس افسار مجاهده و جهاد زند
تا نفس سرکش و درنده نگردد
و به قدر ضرورت و اعتدال از نفس فایده و بهره برد.
8. عبد باید به صفت شجاعت دست یابد.
باید دلیر و مقاوم باشد تا از پس مکر نفس بر آید.
و بر مکر نفس مقاومت کند.
و در دفع قهر شیطان جنی و انسی شجاعت نماید.
9.عبد باید به صفت بذل دست یابد
باید در عبد صفت بذل و ایثار باشد
تا حجاب ضخیم بخل نروید.
و باید دنیا را بذل نماید و بگذرد و به دنیا متوقف نگردد
10.عبد باید به صفت فتوت دست یابد
جوانمرد باشد و هر کس را به اندازه وسع خود ادای حق نماید.
و از کسی انتظار و توقع نداشته باشد.
11.عبد باید به صفت صدق دست یابد.
عبد باید بنای کار های خود را بر صدق نهد
و هر کاری را به نیت رضا و قرب خدا انجام دهد.
و از خلق انتظار رفع حاجت نداشته باشد.
12.عبد باید به صفت علم دست یابد.
باید آن اندازه از علم کسب کند
که دستورات شریعت حق را متوجه شود و درک و اجرا نماید
13.عبد باید به صفت نیاز به حق برسد.
و نیازمندی و احتیاج به حق صفت عبد است.
14.عبد باید به صفت عیاری دست یابد.
در راه اجرای دستورات شریعت حق
از خطرات وپیش آمد ها و موانع نترسد
15.عبد باید به صفت ملامت دست یابد.
یعنی اگر انسان های دیگر در راه اجرای دستورات شریعت حق
به او طعنه و کنایه و ملامت و سرزنش و توهین کردن توجه نکند
و اهمیت ندهد و بگذرد
16.عبد باید به مقام عقل برسد
و برخلاف رضایت و دستور شریعت حق نرود و عمل نکند.
17. عبد باید به مقام ادب دست یابد.
احترام و ادب را رعایت نموده
مؤدب به آداب و اخلاق و دستورات شریعت حق باشد.
18.عبد باید به مقام حسن خلق دست یابد.
عبد باید پیوسته گشاده رو و خوش خو و متواضع باشد.
و ترش رو و تند خو و تند گو و متکبر نباشد.
19.عبد باید به صفت تسلیم دست یابد.
باید که در ظاهر و باطن تسلیم و مجری شریعت حق باشد.
و در مسائلی که علم ندارد مشورت گیرد.
20.عبد باید به مقام تفویض دست یابد.
یعنی خود را صادقانه فدای راه حق کند.
و تعبدش از بهر قرب و رضای حق باشد.
و هیچ گاه روی از راه و اجرای دستورات حضرت حق برندارد
و در اجرای دستورات شریعت حق
ثابت قدم باشد و ارادت صادق داشته باشد.
و با هر باد شیطان و نفس جهت قبله اش را عوض نکند.
و روی گردان از شریعت حق نباشد.
ای رب مهربان در ایجاد صفات بندگی ما را یاری فرما
متشکرم یا من هو الکبیر المتعال
متشکرم یا من له القدرۀ و الکمالُ
3ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
ارادت و میل داشتن به سوی حق
و اراده کردن در جهت قبله شریعت حق
از جمله سعادت های انسان است.
ارادت به معنای مرید از صفات ذات حق حق تعالی است
و نوری است از محضر نور به سوی مخلوقات
و تا حضرت حق نور ارادت را به سوی مخلوق افاضه نکند
انسان به صفت ارادت مجهز نگردد و به سوی حق میل نکند
و اراده ی انسان در جهت قبله ی شریعت تنظیم نگردد.
پس دانه ی سعادت ارادت در زمین معدن تن
از محبت و مهر و رحم حضرت حق افاضه گردد.
و باید مخلوق و انسان این دانه ی ارادت را
که هدیه از طرف حضرت حق است
ضایع نکند و مراقبت کند.
که این نور ارادت افاضه از مهر و رحم و کرم حضرت حق است.
وقتی دانه ی ارادت شروع به رشد و تحول و ارتقا کند.
چون شراره ی آتش عشق به رب
در همه ی روح و تن گسترده گردد
و این نور حق همه ی رذائل و رسوبات
و حجاب های موجود در معدن تن روح و نفس را با هم سوزاند
و معدن تن را خالص و شفاف گرداند
و اگر انسان قدر حضور نور ارادت حق را نداند
و بی توجهی به نور حضور ارادت حق
ارادت به رب را چون پرنده ای از دست قفس تن
به مأمن علوی بازگرداند.
و نعمت ارادت به رب از کف و دست انسان خارج شود.
و برای آن که نعمت ارادت و نور حضرت حق
که به او هدیه داده شده و افاضه شده
باید با کمک و حمایت و هدایت مربی شریعت
این ارادت را در خود محافظت کند.
تا نور آن خاموش و محو نگردد
و با کمک مربی شریعت زودتر به کشف و استخراج
آیینه ی جام جهان بین معرفت دست یابد.
که انسان بدون مربی شریعت
نمی تواند نعمت افاضه شده در معدن تن از سوی حضرت حق را
کشف و رشد و تحول و ارتقا دهد و به قله توفیق و سعادت رساند.
که اگر تنها رود شیطان آتش زن او را به اسارت ابد در آورد.
و انسان باید تسلیم اسلام و معتقد باشد
تا تسلیم اراده ی مربی شریعت گردد
و معالجه و اصلاح و هدایت مربی شریعت را بپذیرد
و قرآن درمان و معالجه ی همه ی قلب های مریض و کدر است
و دارو خانه و شفاخانه ی حضرت طبیب حق است.
جهت شفا و صلاح و اصلاح باید دستورات و نسخه ی
پیامبران (ع)،اولیا(ع) و قرآن و مربی شریعت را اجرا و عمل نماییم
زیرا آن ها طبیب حاذق دین هستند
و بیماری و رسوب و مرض را در انسان می شناسند.
و شریعت دین طب روح است که در آن علم و عمل
و روح و تن با هم اصلاح می گردد
و باید که انسان به نفس رنگارنگ خود
و شیطان آتش زن اعتماد نکند.
و دانه ی ارادت هدیه ی رب مهربان است به انسان
و غذای دانه ی ارادت شیر شریعت و ولایت است
که دانه ی غیبی با غذای غیبی از حق رشد یابد.
ای راحم مهربان به ما توفیق شکرگزاری عنایت فرما
متشکرم یا من له القدرۀ و الکمالُ
متشکرم یا من له العزۀ و الجمال
2ام شهریور, 1402رب مهربان سلام
ولی و مربی شریعت حق باید بیست صفت جزیی داشته باشد
تا صلاحیت راهنمایی در اصلاح معدن تن را داشته باشد
1.علم2.اعتقاد توحیدی3.عقل و دین کامل 4.سخاوت5.شجاعت
6.عفت(عفیف النفس) 7. علو همت(به دنیا به قدر ضرورت بپردازد)
8.شفقت(مشفق باشد)9.حلم(زود خشمگین نشود)
10.عفو(از تقصر غیر عمد درگذرد) 11. حسن خلق(خشخو باشد)
12.ایثار(مصالح متعلم را ترجیح دهد)
13.کرم داشته باشد(نشاندار ولایت باشد)
14.توکل(خوف از دنیا نداشته باشد)
15.تسلیم(چون برده تسلیم حق باشد)
16.رضا(بر حکم حق اعتراض نکند)
17.وقار(تعظیم به رب معظم داشته باشد)
18.سکون(عدم تعجیل و آهستگی در ورود به کار ها داشته باشد)
19.ثبات(در کار ها ثبات قدم و پشتکار داشته باشد و پیمان عهد را نگه دارد)
20. هیبت (در غیاب مربی، متعلم ادبش را حفظ کند و شیطان از او بترسد)
21.با این صفات که ولی شریعت به متعلم می آموزد
فرد می تواند در معدن تن به سلامت و امید، رسوبات نفس خود را صیقل دهد
و امیدوار باشد که به مقصد و مقصود و گنج معرفت جام جهان بین دست یابد.
و متعلم و مستخرج معدن تن
باید از صفات ولی شریعت در خود بسازد و مجهز سازد
تا فضل حق با جهد و تلاش او قرین گردد و مورد افاضه ی نور حق گردد.
و سریعتر به مقصد خود که گنج معرفت است دست یابد.
ای رب مهربان ما را در ایجاد صفات حقیقی انسانی
که مورد رضایت حق است یاری فرما
متشکرم یا من له العزۀ و الجمال
متشکرم یا خیر المحسنین
1ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
حضور ولی و مربی و راهبر شریعت
در راهبرد استخراج معدن تن بسیار مهم است
همان طور که موسی (ع) در خدمت شعیب (ع)
و بعد آن در خدمت خضر (ع) به تربیت و پرورش نشست
تا به مقام پیامبری و مستحق دریافت ونزول تورات شد
ولی و رهبر شریعت باید چون خضر (ع)
سایه ای از پنج خصلت را داشته باشد
که نشانه ی آن است که باید معلم و مربی
به پنج مقام و ویژگی رسیده باشد
تا رهبر و راهبلد استخراج معدن تن گردد
و با رهبری و هدایت خویش رسیدن به قرب حق را امکان پذیر سازد
و آن پنج مقام که خضر (ع) آن را دارا بود
و رهبر شریعت نیز باید سایه ای از آن صفات را دارا باشد
این پنج ویژگی است:
1.رهبر و ولی باید عبد خدا باشد و خود را بالاتر نداند(من عبادنا)
یعنی تا از غیر حق جدا نشود به عبدی نرسد
2. به مقام قبول حقایق از حق رسیده باشد(آتیناه رحمته)
یعنی در مقام قبول حقایق و دریافت بی واسطه ی حقایق باشد
فقط این مقام بر کسی واقع شود که پاک باشد
و از کلیه صفات حجاب زا بری باشد
3.و به مقام رحمت خاص حق رسیده باشد(رحمته من عندنا)
یعنی مقام رحمت خاص حق
مخصوص بندگان خاص الخاص است چون پیامبران
که بی واسطه با حضرت دوست سخن گویند.
و انبیا که تجلی صفات حق اند
و تخلق به اخلاق رب دارند.
4.به مقام تعلم علوم رسیده باشد(و علمناه )
یعنی تعلم علوم بی واسطه از حق گیرد
تعلیم علوم از راه دل حاصل شود
نه راه ظاهر و مکتوب و منقوش عوام
5.به مقام علوم لدنی رسیده باشد(من لدنا علما)
یعنی تعلم علوم لدنی بی واسطه از حق گرفته باشد
این علم به شناخت ذات و صفات حضرت حق تعلق دارد
که با سخن بی واسطه با حق و با تعلیم حق حاصل آید
و عبد باید تحت اراده و اختیار ولی و رهبر شریعت باشد
و طبق خواست مربی شریعت حق عمل کند
ای رب مهربان ما را در مسیر راهنمایان به حقت قرار ده
و مارا ببخش و بیامرز
متشکرم ای خیر المحسنین