همیشه سپاسگزارم
23ام تیر, 1401خدای مهربانم سلام
صاحب با لطف و کرم سلام
رب مهربانم از ما به اندازه ی وسع و توانمان انتظار داشتی نه بیشتر
یک وظیفه ساده و آسان بر ما قرار دادی
و آن پاک زیستن و پاک ماندن بود
که از انجام آن هم قصور کردم
خدای مهربانم
جز خوب بودن و خوب ماندن از ما نخواستی
این تنها انتظار ربم از ما بود
و این امانت را حفظ نکردیم و شرم نکردیم
اجازه دادم، هر ممنوعی که نهی فرمودی
در زندان کوزه ای ام واردشود
روحم هر روز کدرتر شد و از شفافیت خارج شد
و کوزه ی جانم سخت تر شد
روحم مکدر و وجودم سخت شد
از رقت روح، به قساوت قلب رسیدم
مانند سنگ سخت شدم
حتی سنگ های خلقتت به مرور شفاف و لطیف شدند
سنگ ها به سوی شفافیت رفتند و من به قساوت و سختی رسیدم
رب مهربانم،در تمام لحظات سرپیچی و تمرد داشتم
صاحب مهربانم،یاری ام فرما
در حمد و ستایشی که منجر به رقت و اصلاح من شود
و غلظت و کدورت را از من زایل فرما
و با عنایاتت مرا رام و فرمانبردار اوامرت قرار ده
به گونه ای فرمانبردار شوم که تا رضایت و بخشش و خشنودی ربم را جلب نمایم
رب مهربانم هر روز به شما پناه می آورم
ولی به امر شما عمل نمی کنم توفیقم ده
که روح و جانم هماهنگ شود در فرمانبرداری و اطاعت
رب مهربانم که همه ی مخلوقاتت را محافظت می نمایی یاری ام فرما
ای لطیف ابدی، مرا تنها مگذار
به لطف و یاری ربم محتاجم
متشکرم ای سازنده ی مهربانم
22ام تیر, 1401رب مهربانم سلام،از کدام نعمتت بگویم و بابت کدام نعمتت تشکر کنم
که کوزه ا ی عاجز و ضعیفم.
بار ها فرمودید تا هر جای بی راهه رفتی و فهمیدی ،لجاجت نکن و برگرد
چون بی راهه عمیق تر و تاریک تر و تنگ تر وبرایم خطرناک تر است
فرمودی در این بی راهه که می روی
امکان ریزش و لغزش همیشگی وجود دارد.
ولی هر آن که برگردی نور را خواهی دید.
ونور همیشه نمایان است
ولی اگر برنگردی و به اعماق تاریکی و باتلاق ظلمت بروی
نور را نخواهی دید
چون کوزه ی ضعیف هستی
و اگر نور را ندیدی علامت آن است که در تاریکی و باتلاق ظلمت غرق شدی
و امید به نجاتت نیست
ولی من کوزه ی پر مدعا ، به نور پشت کرده و هم چنان
اعماق تاریکی و ظلمت را مقصد خود قرار دادم
من کوزه ی شکننده ی لج باز که با دیدن یک حشره می ترسیدم
و با وزیدن یک باد می لرزیدم
و با آمدن یک رعد وحشت می کردم
و با نیامدن نفسم دچار رعب می شدم
و با زلزله ای هراسان می شدم
ولی در باتلاق گمراهی بوی تعفن گرفتم و رنجییدم
و خفه شدم و شکسته شدم و اسیر شدم و فرو رفتم
و غرق شدم وآزار دیدم
حتی دیگر کو زه ها از من به عنوان سکوی پرش خود استفاده کردند
له شدم و خرد شدم و ترک برداشتم
ولی ندیدم که ربم همیشه حاضر است
و دست مهر ربم را نگرفتم و برنگشتم و عبرت نگرفتم
و شرم نکردم و کمک نخواستم و مثل همیشه با لجبازی
پشت به ربم به مسیر نابودی ادامه دادم
حتی فرشتگان امدادت را به کمک فرستادی دست رد زدم
و گفتم خود می دانم ،خود می فهمم ،خود می توانم
آری،از باد تکبر و تک روی آن قدر پر شده بودم که جز خود را نمی دیدم
راه و روزنه ها به امید و نور و اصلاح را به خود بستم
ودر قفسم کوزه ایم،زندانی خودم شدم
حتی فرمودید، در زندان تنت
لااقل با ربت سخن بگو تا احساس تنهایی نکنی
ولی در خود آنچنان زندانی شده بودم
گویا اتصال همه ی جوارحم از کار ایستاده بود و جوارحم از کار افتاده بودند
اتصال جوارحم قطع شده بود
ارتباط جوارحم خاموش شده بود
آری خودم دکمه خاموش را انتخاب کرده بودم
من مانده بودم و جوارحی که اتصال آن را با منبع نور و رحمت قطع کرده بودم
خدای مهربانم، نادم و پشیمانم مرا درقفس کوزه ایم یک لحظه تنها مگذار
متشکرم یا رب
21ام تیر, 1401سلام خدای مهربان،سلام صاحب مهربانم
خدای مهربانم، چرا ما کار های خود را و ساخته های خود را
و تولیدات خود را ،بزرگ می بینیم
و خلقت و ساخت ها و تولید های ربم را کوچک می بینیم
و کوچک میدانیم و کوچک می فهمیم
در تمام لحظات ،مشغول بازی گوشی
بی راهه گردی،کج راه گردی
و گمراهی بودم
وبه تمام راه هایی وارد می شدم که در کتاب رب مهربانم قرآن
ورود به آن را ه ها ممنوع بود
من به تمام راه های ورود ممنوع وارد می شدم
و دستورات و راهنمایی ربم را نادیده می گرفتم و به آن پشت می کردم
بار ها دستور فرمودید ،کتاب انسان ساز و راهنمای قرآن را مطالعه کنم
تا راه را گم نکنم و بی بیراهه نروم
ولی من مدعی کله شق ،لجباز و عجول و یک دنده ی نافرمان
چون بچه ی لجباز، به شیطنت مشغول شدم
یا رب مهربانم با دیده ی مهر بر من نگریستید
و کوتاهی هایم را نادیده گرفتید
و در تمام لحظات مراقبم بودید
برایم خیر و خوبی خواستید
یا رب فرمودید،هر گاه به بیراهه رفتم
ودر باتلاق تکبرم فرو رفتم سریع برگردم
ولی آن قدر از باد تکبر پر شدم، حتی تا انفجار و نابودی رفتم
و پشت به رب و سازنده مهربانم بودم
و برنگشتم و حیا نکردم از حضور صاحبم
در محضر ربم هر آن چه از بی ادبی و تمرد بود کم نگذاشتم
یا رب باز بر من بخشیدی و برایم بهترین ها را در نظر گرفتید
و همواره بر من ،کوزه ی نافرمان شکننده
امید اصلاح و برگشت داشتید
ولی بنده ی کو زه ی شکننده متکبر
چرخیدم و چریدم
بلعیدم و خفتم
ونابود کردم
و یک لحظه ابا و حیا نداشتم
از نگهداری امانات و نعمات الهی
ای رب بزرگم از حضور پرنور و مهر شما سپاسگذارم
که نور ربم در تمام لحظات در جاده و راه روشن بود
ولی من راه تاریکی وظلمت را انتخاب کردم
و گفتم که من راه را بهتر می دانم نه سازنده و ربم
خدای مهربانم از این که سخنانم را شنیدید از شما سپاسگزارم
در تمام لحظات یاری ام فرما
تا در جهت لطف و رضایتت حرکت نمایم
متشکرم
17ام تیر, 1401سازنده ی مهربانم سلام،
ای رب مهربانی
که همه ی آفریده هایت را در خدمت من کوزه خلق کردی
و تمام نعمت هایت را به پای ما انسان ها ریختی
ولی ما بازیگوش هستیم و این همه نعمت را نمی بینیم
گویا نابینا هستیم یا دکمه بینایی مان را روشن نکردیم
و چشمانمان همیشه در حالتoff و خاموش است
رب مهربانم، چرا همه ي مخلوقات شما
ذاكر و فروتن و متواضع و شكر گزارند
ولي ما انسان ها و سفال ها و كوزه هاي شكننده
پرغرور و ناشكر و قلدر هستيم
وداراي مرض خودبزرگ بيني هستيم.
چرا آن قدر در تفكرمان ،خودمان را بزرگ كرده ايم
كه آفريده اي جز خود را نمي بينيم
حتي آفريدگار را نمي بينيم
چرا ديدگانمان فقط خودمان را مي بيند و لا غير
چرا ديدگانمان خود بين شده است
چرا ما كوزه ها سعي مي كنيم وقايع بزرگ آفرينش را نديده بگيريم.
و آفريده ها و نعمت ها را با ادراك خودمان
آن قدر كوچك و خرد و بي اهميت جلوه مي دهيم.
رب بزرگم كمكم كن ياري ام فرما
تا روزنه چشم و ديده ام را وسيع نمايم
تا همه ي وقايع و شگفتي هاي هستي را
به اندازه و بزرگي و عظمت و شگفتي واقعي خودش درك كنم
نه آن كه به قدر فهم خرد خود كوچك نمايم
و به پايين ترين و بي ارزش ترين سطح درك برسانم و ناشكري كنم
پس از تو متشكرم و ياري ام فرما در خردمندي و بيناشدن
تشکر بی نهایت
14ام تیر, 1401خدای مهربانم ،سازنده ی مهربانم سلام
خدای مهربانم،تشکر می نمایم که درهای علم و آگاهی را برمن گشودی.
چراغ عقلم را روشن نمودی،
که همچون نور افکنی در تاریکی ظلمت نور شما را بیابم.
تابفهمم با تن کوزه ایی.فهم کنم از آن چه کوزه ی سفالی نمی فهمد.
یک کوزه ی خاکی مثل من.
چگونه می بیند و می خواند و می شنود و می نویسد و راه می رود؟!
خدای مهربانم که نیاز مندی همه ی ساخته هایت،
را تمام و کمال رفع می نمایی.
وآن ها را حتی محتاج خودشان ننمودی.
زیرا رب مهربانم از ما بر ما مهربان تر است.
خدای مهربانم،هر روز شگفت زده ام
از این که کوزه ام و همان جسمم و ساختارم.
مجهز به سیستم حافظه و به روزرسانی ،ضبط و پخش اصوات
ذخیره سازی و فیلم برداری سلولی.
و ثبت وقایع تنم و باطنم و روحم در تمام لحظات،
بدون توقف فعال می باشد.
حال یک کوزه مثل من به نام انسان با این همه کاربری شگفت انگیز.
چگونه ای رب شما را شکر گویم.
سازنده ی مهربانم ، به تعداد آفریده هایت سپاسگزارم.