موضوع: "تشکر"
متشكرم يا مقيل وآرامش بخش ابدي مهربان
18ام آبان, 1402اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربانم سلام
احوال وحالات نفس وذهن .
چون امواج دريا متغير وگونه به گونه وتازه وبي انتهاست
انسان درهر دم وتنفسي .
فكري وذهني وحالات نفسي متفاوت را. چون امواج وحالات متغيردريا
در بحر ذهن ونفس خود تجربه مي نمايد
وسعت وبسط وقبض ذهن ونفس .
بسته به قبله گزيني حقي وغير حقي
وجهت ذهن ونفس واحوال انسان در لحظه ها دارد
ذهن ونفس با قابليت.
1. تجربه حالات واحوال بسطي حقي وانبساط آور وگشودگي آور تذكر حق
نظير انعطاف پذيري وشفافيت وعينيت وتذكر وتقوي وتقرب وتعالي
به بسط وگشودگي وتروح وطلوع باطن
وعمق دركي وروشنايي دركي در ذهن ونفس مي رسد
وذهن ونفس با قابليت
2. تجربه حالات واحوال قبضي وغضب آور وغربت آور دور شدن از حضرت حق
دچار قبض وقفل وغفول وغفلت ذهني ونفسي
وسخت شدن وسنگ شدن ونار شدن ذهن ونفس
وتوليد سموم فكري وتاريك شدن ذهني ونفسي
وتيرگي وكدورت در درك ونفس مي گردد
وحالات قبض وغروب وغريبگي با خود
باعث توليد توهم زايي وآتش سازي فكري در ذهن ونفس مي گردد
لذا محتويات ذهن ونفس .
در ايجاد گشودگي در احوال ذهن ونفس
واحساس حالات قبض وتنگي وتاريكي احوال در ذهن ونفس بسيار موءثر است
وانسان بدليل وجود وتعلق به عالم علوي. افق ذهني ونفسي دارد
وهر لحظه در ذهن ونفس انسان حالاتي واحوال گوناگوني طلوع وغروب مي نمايد
واين حالات متضاد. بحر ذهن ونفس انسان را
در جزر ومد انتخاب حق وباطل مواج مي سازد
وانسان را در انتخاب ونزديك شدن وتقرب به حق مهربان
ودوري وغريبي گزيني از حقيقت حق به تلا طم دائم وهميشگي مي كشاند
ودرانسان عوالم احوالات گوناگون .در حضور وگذر است
انسان عالم وحالت خواب دارد وعالم وحالت صدق دارد
وانسان حالت وعالم عبدي وعابدي دارد
انسان عالم وحالت هوشياري وخامي دارد
انسان عالم بالقوه وبالفعل دارد
انسان عالم سطحي وعمقي دركي دارد
انسان عالم وجد وحزن ذهني ونفسي دارد
انسان عالم تنبلي وكاهلي وجاهلي ذهني ونفسي دارد
انسان عالم طغيان ومستي وسستي وقساوت دارد
انسان عالم توهم پروري وجنون افزايي وآتش افروزي دارد
انسان عالم طلوع ونزديكي وقرب به حق وايمان وتسليم دارد
وانسان عالم غروب وغربت ودور شدن از خالق ورسيدن به عصيان وطغيان دارد
ورود به احوال وحدود هريك از اين عوالم حالات واحوال .
در اختيار وانتخاب انسان است
وانسان سلطان وانتخابگر حيطه ي ورودنوع وجهت
افكار واحوالات در ذهن ونفس خود وعالم هستي است
وذهن ونفس انسان كامل
بر حالات ملك وملكوت احاطه ي انعكاس فيض موءثر تعالي آور دارد
لذا هر روز به وجه طلوع وغروب نفس وذهن خود
ووجه وجهت وهدف لحظات در گذر. توجه لازم مبذول داريم
وروزه فكري وذهني موءثرتر از روزه جسمي است
وروزه فكري با تذكر مدام حق حاصل گردد
وبا تداوم تذكر حق از پذيرش
حضور افكار غير حق وغير واقعي در ذهن ونفس تبري جوييم
وعبادت وتذكر حق مهربان .قدرت آور وتعالي آور وتكامل آفرين است
وتذكر حق مهربان .مهار كننده وكنترل كننده واعتدال آور ذهن ونفس مي باشد
ودستورا ت حق مهربان منيل .ونفع رساننده ي ابدي
در جهت .افزايش وارتقاء.قدرت درك طفل ذهن ونفس وتقرب ما به حضرت حق است
رب مهربان. در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح .حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما
رب مهربان .آتش نفس شعله ور .دجال جهال خون خوار ومجنون
را از جهان خاموش ونابود بگردان
متشكرم يا مقيل وآرامش آفرين مهربان ابدي
متشكرم يا منيل و نفع رساننده ابدي مهربان
17ام آبان, 1402اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربانم سلام
نفس .ام المعارف در عالم الست بود
از عالم فيض نور علوي ملكوت واز عالم نور به
عالم سفلي وعصيان ومعصيت وطغيان هبوط ونزول وسقوط كرد
وانسان با تنزل مقام نفس (از ملهمه به اماره )به دنياي چسبناك تعلقات تبعيد شد
انسان مخلوق با داشتن نفس ملهمه در الست خلقت
نفسش به اماره .در دنيا تنزل مقام نمود
تا در دنياي چسبناك زنجيرهاي تعلقات .
دوره تبعيد وتنبه وعبرت گرفتن ودوري گزيدن از
حمل بي فايده ي زنجيرهاي تعلقات طغيان آور را بگذراند ودرك نمايد
وسركشي ها وتمردهاي نفس بازيگوش را
مايه ي تنبه وتذكر واصلاح خود قرار دهد
ودرميان جاده ي ظاهر ولغزنده وچسبنده اميال دنيا
به جاده ي باطن سلامت نفس وذهن خود دست يابد
ونفس اماره سركش را برده وغلام خود نمايد
تا نفس اماره بالقوه موفق به رسيدن تعالي بالفعل و مقام ملهمه ومطمئنه گردد
انسان بايد با ذكر مدام حق به باطن نفس وذهن خود سفر نموده
ونور حقيقت را در اعماق وباطن نفس خود بيابد
وپاكي نور نفس الستي خود را با تداوم ذكر حق حفظ ومحافظت ومراقبت نمايد
واز افاضه ي فيض نور تذكر حق در همه ي لحظات دنيا
در محو تيريگي هاي تعلق هاي غير ضرور دنيايي در نفس وذهن
وتعالي نوري نفس وذهن با ذكر نوري حق بهره ببرد
آيات ونشانه هاي آفاقي وظاهري وبيروني عجائب خلقت را
متذكر ومنعكس نمايد
تا نشانه هاي انفسي وباطني ودروني عجائب خلقت
در انسان ظاهر ومنعكس ونمايان گردد
افق وظاهر .طفل نفس وذهن بالقوه در دنيا
داراي درك محدود ومنقوش ومغشوش ومتوقف است
وبا تذكر مدام نور حق مهربان .
با افاضه ي پرتو تجلي نورحق .
انفس وباطن .طفل نفس وذهن ما .با لفعل وبالغ مي گردد
وذكر مدام حق.
با تحول دركي تعالي آور بي كران وبي انتها ووسيع وگسترده بسط آور همراه است
گويي با ذكر مدام حق سد توقف ومحدوديت فهمي ودركي شكسته مي گردد
وانسان با تذكر مدام حق به درك واقعي وحقيقي .
از اقيانوس بي كران معارف عالم هستي .
وحقيقت نور تذكر حق دست مي يابد
وتداوم در تذكر حق .باعث تداوم در متعالي شدن نفس وذهن
ودريافت قوت نوري و معرفتي .افاضه ي نور حق مي گردد
وذهن ونفس انسان در پرتودائم
بارش وتابش وزايش ورويش معرفتي ودركي حق قرار مي گيرد
لذا بايد. منيت وتكبر خود را. در قفس خاكي تن با تذكر مدام حق .تيمار نماييم
كه اگر افسار نفس وذهن را از دست توجه وتنبه خود رها نماييم
شيطان آتش ساز .نفس وذهن ما را به آتش تكبر وحسد وحرص سوزاند .
واز نفس وذهن آتشين شده .دجال درنده وسركش سازد
كه در ابتدا .نفس وذهن ما را به آتش توهم نابودي .كشد
وسپس نفوس واذهان جهان را
به آتش شعله ور توهم تكبر وحسد وحرص تباه ونابود سازد
ذكر مدام حضرت حق وياد آوري مدام الطاف حق
به نفس وذهن مي آمورزد
كه درب .نفس وذهن را به روي هر ميل وتعلق غير حقيقي نگشايد
وذكر وتذكر مدام حق .مراتب حب عقلي را افزايش دهد
وزماني كه عقل بالقوه .به عقل بالفعل بالغ .مبدل ومتحول گردد
محبت وحب انسان .از مواظبت ومراقبت طفل نفس وذهن خود افزايش يابد
وانسان نفس وذهن خود رابا ذكر حق .در رسيدن به تعالي حقيقي
مورد محبت وحمايت وهدايت دائمي قرار دهد
لذا يك لحظه .طفل ذهن ونفس را بدون تذكر حق .تنها نگذاريد
رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح .حضرت قائم (عجل ) تعجيل بفرما
رب مهربان .آتش شعله ور.توهم وتكبر وحسد وحرص نفس .
دجال جهال وخون خوار ومجنون .جهان را خاموش ونابود بگردان
متشكرم يا منيل ونفع رساننده ي مهربان ابدي
متشكرم يا مديل وكمك رسان مهربان
16ام آبان, 1402اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربانم سلام
انسان هر لحظه در دگرگوني وتجربيات فرشي دنيا ي اسفل
وتجربه ي عرشي افاضه ي دائم لطف نوري حق قرار دارد
وموظف تجربيات دنيايي ونعمت نوري تذكر حق را
تشخيص وتفكيك نموده ونعمت تذكر حق را غنيمت شمارد
وطفل ذهن ونفس خودرا با قوت نوري ذكر حق. پاك ومستعد تذكر حق نگه دارد
تا نور حضور حق در ذهن ونفس انسان همواره طلوع وظهور يابد
ودل وقلب وذهن ونفس .عرش حضور دائم حضرت حق گردد
هرگاه انسان اميال وتعلقات غير ضرور را غلام واسير خود نمود
آنگاه ذهن ونفس انسان
با مدد حضرت حق مهربان بسط وگشايش ودرك نوري مي يابد
فقط سوي ذهن ونفس به سوي حق .
بسط آور ي وشادي .وبي كرانگي بي انتهاآورد
واين بسط يافتن ذهن ونفس پديده اي شگفت انگيز است
كه تذكر حق .
ذهن ونفس انسان را .گستره وبي انتهايي تعالي آور مي بخشد
ونورحق فقط .ذهن ونفس انسان را . در عالم وسعت دهد
وانسان در حركت به .دوسوي بي انتهاي انتخاب خود
يعني حركت به وجه نورحق
وحركت به تاريكي بيگانگي با خود
راه وجهت خود را شخصا گزينش مي نمايد
انسان در انتخاب دو گستره ي صعود وتعالي
ونزول وسقوط در ظلالت وقساوت وجهالت .آزاد ومختار است
وانسان بايدحب ذاتي وفطري خود. به حضرت حق را .
در ذهن ونفس .مورد پرورش ومراقبت ومواظبت ورسيدگي دائم قرار دهد
وبا تذكر دائم حق .
منافذ ورودي حواس ظاهر را .در دريافت فيض دائم حق گشوده نگه دارد
وهر آگاهي وشناخت نو كه ازافاضه ي لطف فيض حق
بر ذهن ونفس گشوده وظاهر مي گردد
يك حجاب وتيرگي وتاريكي وحجاب جهلي از ذهن ونفس پاك ومحو مي گردد
گشوده نگه داشتن منافذ ذهن ونفس وحواس ظاهر .
با تذكر دائم حق گاهي سبب مي گردد
در يك لحظه ي ناب .فيض نور لطف حق
.ذهن ونفس انسان را .كاملا دگرگون ومتحول سازد
همان طور كه درشب قدر .اكثر انسانها چنين حالات تحولي را تجربه مي نمايند
لذا از هر لحظه .جهت تذكر دائم حق
در جهت رسيدن به .تحول دائم تعالي آور غنيمت شماريم
رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج) تعجيل بفرما
رب مهربان .آتش نفس شعله ور امپراطوري دجال جهال خون خوار مجنون .را
از جهان خاموش ونابود بگردان
متشكرم يا مديل وكمك رسان دائم مهربان
متشكرم يا قبيل
15ام آبان, 1402اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربانم سلام
انسان كامل .چون ني خالي از تعلقات ودلبستگي هاي غير ضرور است
در علامت حب انسان به حضرت حق
سه نياز و ويژگي بايد در انسان ظهور يابد
1. احساس نياز و سوز وحزن .وفراق از قرب حق داشته باشد
2. احساس نياز به جنبش وتكاپو .در نفس وذهن در كسب تقرب حق داشته باشد
3. احساس نياز وعطش دائم .در اكتساب تقرب حق داشته باشد
عالم هستي.
عالم حب ومحبت ورزي وسرور واستغراق
در انوار نعمت حضور نور لطف حق تعالي است
ومحبت ومهر در تمام ذرات عالم ساري وجاري است
وهر ذره عالم
به تناسب وجودي بر ذره مجاور وپيرامون خود تاثير مي گذارد وتاثر مي پذيرد
وعالم هستي انعكاس .واثر اعمال وجنبش ها .بر ذات ذرات مي باشد
وهر ذره عالم .بر ذره ي مجاورش تاثير حبي ووجدي يا قهري وسدي مي گذارد
وذرات عالم .از افا ضه ي نور حضور دائم حضرت حق در وجد وشعف مدام قرار دارند
وكل عالم اثر .ظهوروحضور ابدي نور حب ولطف حق مهربان است
وتوسل به انبياءواولياء(ع) وحضرت حق مهربان
نور ارتقاءوتعالي ذهن ونفس را افزايش مي دهد
وحضور دائم نور حضرت حق .
شفا وتعالي دائم .براي ذهن ونفس انسان به همراه دارد
وظهورنعمت نور ايمان در انسان .
از افا ضه ي نور لطف حق مهربان است
نور ايمان .نار وآتش شعله ور .
نفس وذهن .فاسق فاجر فاسد جاهل را خاموش ونابود مي نمايد
وانسان .چون ني بايد ذهن ونفس خود را
از معايب ومفاسد وزوائد تخليه وتحليه وخلع نعلين نمايد
وكفش وابستگي ودلبستگي هاي غير ضرور را از پا در آورد
تا از نور حضور دائم حق بهره ي كافي ووافي ببرد
وموءمن .روزي ونعمت وقوت عشق ورزي وحب ورزي به حضرت حق دارد
وچون ماهي در دريا .باز هم عطش تقرب بيشتر در درياي بيكران نور لطف حق دارد
عطش بي پايان انسان موءمن .
در استغراق در درياي بي كران حب ولطف ورحم حق مهربان انتها ندارد
واستغراق در درياي .مهر ولطف حضرت حق با تذكر حق .همواره
با جلوه هاي تازه ونو شدن احوال وتحول نو وجديد دائم در ذهن ونفس همراه است
وهر لحظه ي افاضه ي نعمت .
نور حضور ورحم ولطف حق بر عالم
شكر وتشكر ابدي مي طلبد
رب مهربان .به همه ي انسانهاي جهان نعمت شكر گزاري عنايت فرما
رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج)تعجيل بفرما
رب مهربان.
آتش نفس شعله ور.دجال جهال خون خوار مجنون را در جهان خاموش ونابود بگردان
متشكرم يا قبيل مهربان
متشكرم يا دليل حيات وحضور هر ذره
14ام آبان, 1402اللهم عجل لوليك الفرج النور والسرور
رب مهربانم سلام
سه گروه اند .كه با بكارگيري زبان ها وسخن هاي خاص
قادر به نفوذ وكشف وتاثير بر ذهن ها ونفس ها هستند
انبياء(ع) چهار زبان دانند.
1.زبان لطائف و2.زبان اسرار و3. زبان باطن و4. زبان همدلي دانند
واولياء (ع) سه زبان 1. زبان بشارت و2. زبان باطن و3 . زبان همدلي دانند
وانسانهاي خواص .فقط زبان 1. اشارت همدلي دانند
فقط دوانسان همتراز وهم مرتبه وهم كفو
زبان وسخن يكديگر را فهم ودرك صحيح مي نمايند
انسان عوام .ذهن ونفس پراكنده دارد
ذهن او درجهتي ونفس او در جهتي ديگر است
وهم سويي ووحدت ذهني ونفسي ورفتاري ندارد
در نتيجه عملكردورفتار به هم ريخته وفاقد جهت ومعنا وهدف دارد
و در بروز رفتارش دوگانگي وتضاد وعدم صداقت مشهود است
وانسان متعالي حق نگر .نگرش و جهت وسو به قبله حق دارد
ذهن ونفس اش وعملكرد او باوجه وجهت
وحدت حق واحد مطلق هم سويي دارد
ودرك زبان ظاهر ودرك زبان باطن به صورت همزمان براي همه امكان پذير نيست
تمام نيروهاي عالم .
از مادي ومعنوي وشهودي ووجودي وظاهري وباطني رو به سوووجه حق دارند
وانسان خاطي جاهل وياغي وطاغي .
دررسيدن و افاضه ي نور لطف حق .
هم براي خودش وهم در ديگران اخلال ومانع ايجاد مي نمايد
وتبعات اين اخلال ها ومانع گذاري ها وتمردهاي انسان ياغي .
برهمه ي انسانهاغير قابل جبران است
وانسان از محاسبه ي
مضرات وآثار اين تمرد و ظلم نامتقارن .وظلم ناعادلانه يك سو .ناتوان است
واز حقيقت تبعات تلخ ابدي .اخلالهاي اغراضي ومرضي برذرات عالم
و ابعاد وگستره ي وتبعات وسيع
انعكاس ملالت بار اخروي آن غافل وبي توجه است
وانسان بدليل بي توجهي وغفلت از اين فرمول كه
(نارا حتي وغم يك فرد .)غم كل انسانهاوخلقت است
و به دليل غفلت وبي توجهي
به همدلي وهم دردي با انسانهاي دردمند ديگر
دچار حزن وغم بي پايان مي گردد
آثار وضعي .آتش نفس دجال .
كه حاصل آزار وظلم به نفس ها وذهن هاي مظلوم است
وتبعات وانعكاس آتش ظلمي كه .
توسط انسان طاغي وياغي .هار صادر مي گردد
وشعله ي نفس ظالم.تا ابد خاموش ناشدني است
وبر ذرات جهان آثار قبضي وتلافي انعكاسي برگشتي ابدي دارد
ونفس همه ي ذرات عالم را مي سوزاند
ومورد رنج ومحنت نابخشودني قرار مي دهد
در حال حاضر انعكاس نور وسوختن خورشيد .
بر همه ي انسانها وعالم ساطع وقابل مشاهده است
انعكاس اثرات هر لحظه ي
انرژي ذرات ماه وخورشيد وذرات عالم .
بركل مخلوقات جهان مشهود وعيان است
ودر عالم دنيا. انرژي كوچكترين ذره عالم .
بركل عالم منعكس وتاثير گذار است
ووقتي روح لطيف نوري در جسم خاكي تن ساكن مي گردد
دچار سختي وكدورت وحبس تنگنا وقبض مي گردد
وهنگامي كه جسم به نور روح خود آغشته مي گردد دچار شادي وتروح مي گردد
از طرفي روح نوري .
با حضور در تن خاكي در تنگناوسختي خاك جسم قرار مي گيرد (روح دچار حزن )
واز طرفي جسم خاكي .
در شادي لطافت آغشتگي به نور روح قرار مي گيرد (خاك جسم دچار شادي )
وتن خاكي آغشته .به نور روح با لطافت .علوي مي گردد
وتمام لطافتهاوگشودگي ها .در نفس وذهن از حضور ولطافت نور روح
وتمام قساوتها وسختي ها وقبض ها در ذهن ونفس
به دليل حضور سختي خاك كدر تن است
چرا جسم وتن حضرت محمد (ص)سايه نداشت ؟
جسم وروح ايشان هم سو ونور واحد گشته بود
از همنشيني تن خاكي با نور روح منور ايشان خاك تن تبديل به نور گشته بود
وروح منور ايشان جسم را منور ساخته بود وجسم منور سايه ندارد .
خاك تن حضرت خاتم (ص).
از شدت ذكر وبندگي حضرت حق ومستغرق شدن در نور حق .
همه نور منور گشته بود
لذا انسان تا گستره ي ابد
قابليت تبديل وتغيير وترفيع وتحول وتكميل وتعالي وتقرب دارد
وحضرت محمد (ص) صداي حضرت جبرييل (س)
وصداي تسبيح مخلوقات عالم را مي شنيدند
وايشان گوش باطن .حق شنو وچشم حق بين وزبان حق گو داشتند
وانسان با تذكر دائم حق.انشالله بتواندحداقل .
در ك وفهم درستي .ازظاهر معارف حق كسب نمايد
رب مهربان .در ظهور آقاي نور وصلح واصلاح حضرت قائم (عج)تعجيل بفرما
رب مهربان .آتش نفس شعله ور دجال جهال مجنون را از جهان خاموش ونابود بگردان
متشكرم يا دليل مهربان