موضوع: "تشکر"
متشكرم يا ذالجود و والسخا ء
3ام مهر, 1402رب مهربانم سلام
مقام ذات رب عظيم پنهان و غيب الغيوب است
ومقام تجلي ذات حق در صفات متجلي ظهور مي يابد
ومقام فيض اقدس ومقام اسماء حسني حضرت حق ظاهر است
ومقام اسماء حسني كه ظاهر است
در مظا هر خلقت و موجودات مشاهده وظهور دارد
حب ومحبت حق تعالي يك تجلي و ظهور حبي است
وحضرت حق با صفات اسماء حسني در مخلوقات ظهور مي يابد
وآفرينش عالم ومخلوقات
آيينه ظهور اسماء حسني در عالم سفلي است
وفرشته عقل محض ومجرد محض است
ودر عشق حق مستغرق وفراق از حق ندارد
وفرشته توان و تحمل فراق ودوري از حق را ندارد
ولي انسان توان وتحمل فراق ودوري از حق رادارد
با تحمل رنج فراق ودردمندي دوري از حق
وتحمل رنج عجز و خوف دوري از حق را تحمل مي نمايد
امانت الهي معرفت حق تعالي است
كه اين معرفت با ارتقاء اگاهي وشناخت عظمت حق تعالي
وتحمل رنج دوري از عالم علوي و رب عظيم در انسان حاصل مي گردد
واين تحمل رنجهامعرفت زا است
انسان صفت ظلومي دارد
يعني قابليت خروج وگذر و ارتقاء از مرز نفس اماره
وتعالي وظهور عقلي در جهت عالم علوي واعلي را دارد
واز سفلي تا علوي گستره ي تجلي وتعالي دارد
وبراي روح انسان حد يقف وتوقف ومحدوديت در تعالي وجود ندارد
وهمواره گستره ي عروج روح انسان
به سمت تعالي و تكامل و تقرب در حركت مي باشد
انسان صفت جهولي دارد
انسان در هر مرحله از سفر وارتقا ء
از مراتب نفس اماره وعروج به مراتب نفس لوامه
نسبت به هر ميزان ارتقاء نفسي وتعالي
باز نسبت به مراتب بالاتر نفس كه به ان نرسيده جهول ونادان
وهر مرتبه ارتقا ء دادن نفس اماره
و بالا كشيدن ان به سوي تعالي مراتب تا مطمئنه شدن نفس
براي انسان با تحمل رنج ودردمندي وجهولي زحمت فراوان همراه است
ودر ارتقاء نفس اماره به نفس مطمئنه
بايد انسان بت منيتها وبت انانيت وبت منمها را در خود بشكند
تا به تعالي نفس راه يابد وبه معرفت وتكامل نفس دست يابد
وانسان ماهيتا و ذاتا عاشق خالق مهربان است
وبه طلب حق در حركت وطالب حق است
وماموريت عشق به خالق در انسان
رساندن وحركت انسان
به سوي تعالي و مقام قرب و لقاء حق مهربان مي باشد
رب مهربان ما را در رسيدن به تعالي نفس ياري بفرما
مشكرم يا ذالجود والسخاء
متشكرم يا ذالعز والبقا ء
3ام مهر, 1402رب مهربانم سلام
خود شناسي باعث ظهور عقل و رسيدن به تعالي و كمال مي گردد
در شناخت نفس خود بايد صادق بود
و عيبها وكسري ها وضعف ها و ناتواني ها وعجزها وكاهلي ها
و نيازها را بايد در خود شناخت وسعي در بر طر ف نمودن
نقا ط ضعف و تقويت نقاط قوت نمود
وسعي مدام در اصلاح معايب نمود
واز لجاجت در پذيرش عيوب خود خوداري نمود
خودشناسي باعث مي گردد فرد براي خود صور ت قلابي و بدلي وغير واقعِي نسازد
وباخود واقع بين باشد .اگر خود واقعي را كشف ننمايد
شيطان ونفس درنده براي انسان
نقاب قلابي نفاق وغفلت مي سازد وبر صورت او مي كشد
وروح ونفس انسان رامركب مطامع ونيرنگها ي خود مي گرداند
وروح از جنس نور انسان را به عنصر
از جنس اتش كه جنس ذاتي شيطان است مبدل مي گرداند
بطوري كه انساني كه مركب شيطان گشته و شيطان بر نفس او سوار است
مبدل به انباري اتش زا وسمي
از صفات غضب و حسد و تكبر وحرص و طمع و…. مي گردد
ودر ر وابطش با ديگران چون آتشفشاني مذاب
سنگهاي سوزاننده آتشين وسمي عيبها يش را نثار روح ديگران مي سازد
وروح ديگر انسانها را مورد آزار واذيت و ابتلا ي نا خواسته قرار مي دهد
پس يك بي توجهي در مديريت وشناخت نفس خود فاجعه ساز مي گردد
وفرد با بي توجهي به خود. نفس نوراني علوي را
به نفس عنصر اتش اسفل و حجر قسي مبدل مي سازد
ونعمت علوي را به نقمت ابدي مبدل مي نمايد
حال اگر دستور شريعت حق مهربان را اجرا نماييم
نعمت عقل در انسان رشد و ظهور يابد
ورب مهربان غذا و قوت رشد عقلي را
كه همان نور معرفت علوي و اگاهي و تدبير و درايت علوي است
برانسان ساعي در كشف حق افاضه فرمايد
وديگر نفس از تبديل شدن به عنصر اتش وحجر و سنگ قسي در امان ماند
وانسان هاي كامل چون انبيا(ع)واولياي الهي بدليل
صداقت با خود وتابعيت از عقل و اجراي دستورات شريعت حق مهربان
كيمياگر شدند وهر انسان در جوار نور حضور ايشان به كمال علوي دست يافت
همچون حر كه در جوار حضرت امام حسين (ع)
كمال اكمال پرتو نور حق را در لحظه اي وآني دريافت نمود
و علوي شد وعقل معقول گشت
پس نور عقل كامل .انسان كامل. چون به مبدا نور حق متصل است
قابليت اكمال عقول انسانها را دارد
پس از افاضه ي نور صدق انسان كامل
واز واسطه قرار دادن ايشان در محضر حق مهربان بايدبهره برد و غنيمت شمرد
رب مهربان مارا در معرفت واصلاح نفس خود ياري فرما
متشكرم يا ذالعز و البقا ء
متشكرم يا ذالفضل والقضا ء
2ام مهر, 1402رب مهربانم سلام
اگر عقل كه نوري از عالم علوي است
با مداومت در ياد وذكر رب مهربان ظهور يابد
محبت نيز در كنار عقل به ظهور و رشد ومراتب ميرسد
محبت در كنار عقل .عشق معقول مي گردد
به محبت با رهبري و مديريت عقل عشق معقول گويند
محبت حقيقي بانيت افزايش قرب الهي ودر جهت قرب حقي است
ومحبت با اگاهي و درايت .عمقي است
والا محبت سطحي جهلي و جعلي محبت مادي وضعيف محدود است
عقل و عشق ومحبت انسان كامل جامع
هميشه در كنار هم ظهور وحضور دارند
حواس دنيوي شناخت سطحي بوجود مي آورد
جهت شناخت سطحي دنيوي فقط منا فع مادي است
و شناختي محدود وبسته ومتوقف است
ايا انسان راه بن بست براي زندگي مادي انتخاب مي نمايد ؟
شناخت حسي سطحي دنيوي
راه بن بست و ارتقا ءرشد وتعالي وتكامل و وسعت وظهور عقل ندارد
بدليل انكه در شناخت سطحي عقل ظهور نيافته
تا شناخت معقول وعمقي و با اعتدال گردد
انسان مومن قلبي عقول دارد يعني عشقي معقول دارد
وقلب عقول عرش رب مهربان است
ومكان ظهور وحضور نور رب مهربان است
وقتي قلب عاقل وعقول شد معقول مي گردد
يعني طغيان احساسات نفس سركش
با درايت ومديريت عقل ظهور يافته .فروكش كرده
و احساسات و نفس با اعتدال حركت مي نمايد
وهمه اعضا و حواس ظاهر درتعيين جهت حركت
از اعتدال عقل متابعت وپيروي كرده وبه اعتدال معقول مي رسند
وعقل مدبر وهماهنگ ساز واعتدال بخش ووحدت آفرين
بين حواس ظاهر و حواس باطن است
ظهور عقل تجلي نور حق مهربان است
و شناخت ناقص و سطحي جاهل
از رحمت افاضه ي نورمطهر حق بدور باشد
همانطور كه كافر كفور كفران گر .از رحمت حق بدور است
عاشورا صحنه ي نمايش عشق معقول است
عشق معقول انسان كاملي
نظير امام حسين (ع) كه با عقل اعلاء عشق به رب الحق اعلاءرا بر مي گزيند
وعاشقانه خود وخانواده ي مظلومش در راه حفظ حق وحقيقت
در قتلگاه نفس درنده براي جهاد اكبر.با ميل ورغبت حضور مي يابند
وجان گرانقدر خود و خانواده ي مظلومش را فداي رضايت رب مهربان مي نمايد
پس مراتب ظهور عشق علوي تابع مراتب ظهور عقل علوي مي باشد
عشق وعقل باهم ظهور و ارتقا ورشد مي يابند
ودر تعيين مسير و جهت باهم هماهنگ وهمراه و همسو هستند
رب مهربان به همه ي ما انسانها توفيق ظهور عقل مرحمت بفرما
متشكرم يا ذالفضل والقضاء
متشكرم يا مانع
2ام مهر, 1402رب مهربانم سلام
دين مسيح انسان را ذاتاخطا كار مي داند
ولي دين اسلام حق جلاله .
انسان را فطر تا پاك مي داند
وانسان نا پاكي والودگي و خطا وپليدي را
از نفس درنده وشيطان آتش زن
از بيرون خود به درون معدن تن خاكي مي آورد
و روح پاك فطري خود را آلوده و بيمار مي نمايد
و اصولا ماده دنيا آلوده گي آوروبيماري زاست
انسان سطحي كه داراي حواس سطحي
و ديدن سطحي و شنيدن سطحي و گفتار سطحي است
وبراي تعميق حواس ودرك خود تلاش و سعي نكرده
چگونه انتظار درك وفهم عمقي و ظهور عقل در خود را دارد
بدليل انكه شناخت سطحي دارد وبه عمق هر مفهوم نرسيده
توهم پذير و حزب باد مي گرددوبدون منطق ودليل كافي
هر اطلاعاتي كه با حواس دريافت مي كند
به عنوان اصل سند در خود و نفسش به اشتباه
ذخيره مي كند ومي پذيرد وسطحي مي شود
واز رشد ظهور عقل خود جلو گيري مي نمايد
وتاعقل ظهور نيابد افاضه ي نور لطف حق در نفس نا ممكن باشد
زيرا دكمه عقل خاموش است وسطحي انديشي
مانع ارتقا و تعالي و حركت به سوي نزديك شدن
به حبيب و رب مهربان است
انسان انديشمند عميق و كنجكاو
كه پذيرش هر مفهوم را با ادله منطقي مي پذيرد
ايمان واعتقاد ودستورات شريعت حق مهربان را
هم بايد با منطق هضم و فهم نمايد
پذيرش منطقي تمام مفاهيم باعث
ظهور عقل وپذيرش نور حق مي گردد
وعناد روي گرداني از حق و حقيقت را محو نمايد
عقل كه در انسان عميق و دقيق ظهور مي نمايد
سبب مي گرددايمان و اعتقاد و درك حواس ظاهري فرد عميق گردد
و تعقل عميق وديدن وشنيدن وگفتار عميق گردد
كدام انسان كه از در ك عميق فايده نبرد و روي گردان باشد
وسطحي نگري ناشي از
جهل و تعصب و لجاجت وتحجر و عدم پذيرش حق مهربان
اگر با عمق انديشي و فضل حق مهربان بدون لجاجت .
حق را پذيرفتي عقل در تو ظهور يابد
كم كم دوست و حبيب حق مهربان گردي
حق مهربان را چون دوستي مهربان وفاداربپذير
وتو به حق مهربان نزديك تر گردي
و رب مهربان همواره كنار توست
واين تويي كه از رب فاصله گرفتي ودور شدي
عقل يك بازرس و ارزياب وترازو و ميزان سنج وجاذب اعتدال
و قاضي روح و اقتصادان بزرگ است
كه عقل همنشين حواس ظاهر عمق انديش است
وبا انديشه مي نشيند وهمراه مي گردد
عقل خوش انديش با ظهور خود سبب ظهور حواس باطني نيز مي گردد
وقتي انسان از انسان حسي
و انسان تخيلي و انسان توهمي دور شد و فاصله گرفت
وبا ظهور عقل به مرتبه ي انسان عقلي رسيد
آن وقت كه به اعتدال و ميانه روي مي رسد
وبا همراهي و سلطنت عقل
.نيازها و خواسته ها و تمايلاتش را با اعتدال برآورده مي سازد
كه دين رب مهربان دين بهار
وشكو فايي ساز و اعتدال و ميانه روي است
رب مهربان مارا در شناسايي
عميق نعمتهايي كه به ما دادي هدايت بفرما
متشكرم يا مانع حكيم مهربان
متشكرم ياذالمن والعطاء
1ام مهر, 1402رب مهربانم سلام
رب مهربان هر صنعت و علمي كه در انسان ظا هر گردد
از لطف و افاضه ي نور علم حضرت حق است
ودر روح انسان صفات رب مهربان ظهور دارد
صفت نور حي مهربان و صفت علم عليم مهربان و صفت نور سميع
وصفت نور بصير و صفت نور كليم وصفت نور قادر وصفت نور باقي
و صفت نور مريد.
به واسطه ي ظهور صفت حي در انسان
حيات و عمل ها و عكس العملها از او صادر مي گردد
وبه واسطه ي ظهور صفت عليم صنعت از انسان ظاهر مي گردد
و بواسطه ي ظهور صفت مريد اراده و تصميم در انسان ظهور مي يا بد
و از ظهور صفت سميعي و بصيري وكليمي حضرت حق در انسان
سمع و بصر وتكلم در انسان ظهور مي يابد
و اگر انسان بر هر عملي قادر است از ظهور صفت قادر مطلق بر اوست
و اگر جسم باقي و زنده است
از افاضه ي با قي مطلق بر بقاي روح انسان است
والا خاك فاني چگونه باقي است و بقا دارد
واز افا ضه ي صفات ذاتي حق مهربان بر روح انسان
تن خاكي متحرك و متصرف در امور مادي و معنوي است
و قالب تن خاكي با خلا فت روح .كه خليفه ي حق است بر تن خاكي
بقاءو قدرت وعمل و صنعت وعلم يابد
وروح موظف به حضور در تن خاكي و طاعت و محا فظت و مراقبت
و عبادت و عدالت و ترك تعلقات نفس درنده
و مراقبه وتصفيه و تحليه و تخليه ي دل
از دودهاي شيطان و افات نفس به قدر وسع وتوان مي باشد
و هر چه روح در ر اه اصلاح خود در راه حق رنج بيشتري متحمل گردد
ثمر و نفع بيشتري برد
رب مهربان مارا در شناخت لطف بيكرانت ياري فرما
متشكرم يا ذالمن والعطا ء