موضوع: "تشکر"
متشکرم یا خیر الناصرین
25ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
هر روز را با استخراج معدن تن آغاز می کردم
و به دل آتش و تاریکی و دود های غبار آلود شیطان پلید دود زا
وارد می شدم و از فضای خاک آلود رم نفس سرکش گذر می کردم
و با ذکر و یاد خدا همه ی کدورت ها را تراشیده و تصفیه می کردم
تا منفذی برای ظهور نور حق و عبور از حجاب ها بیابم
البته اگر شیطان و نفس فتنه گر که شرور هایی درنده بودند
منفذی باقی می گذاشتند
اول معدن تن خاک بود و سنگ
و هرچه جلو می رفتم
آتش مذاب و دود آلود
و سختی و صعب العبوری و ترس شدت می یافت
و من بودم و مسیری صعب العبور و انتهایی بی انتها
با گفتن ذکر خدا معدن تاریک تنم روشن می گشت
و موانع مشهود و پدیدار می گشت
نفس قبض می گشت و شیطان خاموش می شد
و من قدری آرامش می یافتم در کار استخراج
و اگر ذکر خدا را متوقف می کردم
روحم و معدن تنم از رسوبات و کدورات
و تاریکی ها پر می شد
تازه آفت چشم هم که از حواس بود
و تصاویر بد و آفت زا را وارد تن می کرد
و روح را می آزرد به آن سختی ها اضافه می شد
به هر حال افسار شیطان و میل و نفس و غضب را
هر روز بر ستون ذکر یاد خدا می بستم
تا این درندگان بر من تعرض نکنند
وقتی با ذکر خدا قلب روشن می گشت
تاریکی و دود و آتش نفس و شیطان محو می گشت
و هر چه آبگینه قلبم از ذکر خدا روشن تر می گشت
و حضور آفت ها محو و کمرنگ تر می گشت
و سختی و ظلمت و کدری و ضخامت قلب با ذکر خدا
قلب را تبدیل به رقت و عبادت و ملازمت
و لطافت با نور حضرت حق می کرد
رب مهربان فرمودید در دستورات شریعت
مداومت به ذکر و یاد خدا داشته باشیم
تا سلطنت و ولایت ذکر بر قلب مسلط شود
و هر چه غیر از حب حق است
از قلب خارج گردد
تا حضور و ظهور نور حق در قلب
همیشگی و غالب گردد
رب مهربانم
مرا در حفظ ذکر و یاد حق یاری فرما
متشکرم ای خیر الناصرین
متشکرم یا خیر الفاتحین
25ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
رب مهربانم فرمودید
شرط افاضه مدام نور حق تعالی بر انسان این است که
قلبش تصفیه شده زلال و خالص و پاک باشد
و الا افاضه نور حق تعالی بر آن قطع گردد
از جهت این که قلبش سنگی و مسموم و محدود و مسدود است
رب مهربانم در دستورات شریعت فرمودید که تصفیه و تراش قلب
و خلوص آن با قطع از حب دنیا و حب نفس و حب هوی و حب غضب
و حب شیطان و حذف و قطع و نفی حب
هر چیز غیر حب حق حاصل آید
که از اصول دین توحید است
یعنی فقط کسب حب خداوند مهربان ولا غیر
و توحید مراتبی دارد که توحید مرتبه ی ایمان نظری و عملی
با توحید مرتبه ی یقین نظری و عملی
و توحید مرتبه ی احسان نظری و عملی
و توحید مرتبه ی حقیقت نظری و عملی
دارای مراتب متفاوت است و
تا همه ی توحید ها یکسو نشود و به وحدت نرسد
به ساحل شناخت بحر احدیت مطلق وحدت بخش نرسد
رب مهربان فرمودید با صیقل و تراش دستورات شریعت
و ذکر خدا و مداومت در به کارگیری صیقل ذکر
دل را مصفی و خالص نگه دارم
و هر روز در تمام لحظات، این قلب شکننده و شفاف و آیینه گون را
در موزه ی تنم مورد مراقبت و رسیدگی قرار دهم
و با دستمال ذکر صورت قلبم را هر روز از کدورت های شیطان بزدایم
تا حواس نفس بازیگوش و بی افسار و آفت زا و شیطان آتش زن گمراه
در پاکی و خلوص قلب زلال و شکننده خللی ایجاد نکنند
و بر کدورت رسوبات و ضخامت و ظلمت و تعفن و قبض قلب نیفزایند
تا قلب از افاضه ی انوار فیاض مطلق، محروم ومعزول نگردد
که افاضه ی نور حق فقط بر قلب خالص است ونه قلب ضخیم و تاریک
و من باید از آتشگاه شیطان در معدن تنم می گذشتم
و آن را خاموش می نمودم
و نفس سرکش را سر می بریدم
تا نفسی راحت می کشیدم
ای ارحم راحمین مرا در نجات از این راه سخت یاری فرما
متشکرم ای خیر الفاتحین
متشکرم یا خیر الغافرین
24ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
هر روز که در معدن تن شروع به استخراج می کردم
شیطان هم قفس خود،هم قفس نفس،
هم قفس هوی و هم قفس غضب را باز می کرد
و آن ها را رم می داد
و هر کدام سازی می زدند و گرد و خاکی به پا می کردند
و بر من حمله می نمودند
و در این جنگ بین من و آنها
جهنمی خاک آلود به پا می شد
که چشم جزء دود آتش شیطان نمی دید
و کار من هر روز از نو با پاک سازی خرابکاری شیطان آتش زا و مشتعل
و نفس آلوده و درنده آغاز می شد
گویا من هر روز باید خراب کاری نفس و شیطان را در معدن تن اصلاح می کردم
و به معدن تن با ذکر خدا سامان مجدد می دادم
و بر این پاک سازی معدن تن با ذکر خدا و صبر ممارست می جستم
و شکر می گفتم تا بتوانم قدمی در تاریکی معدن تن به جلو بر دارم
و آن چه در آغاز استخراج مهم بود
تصفیه قلب و سمباده قلب و تراش قلب
از زوائد و آفات ایجاد شده ی نفس و شیطان آتش زا بود
اگر قلب شفاف و لطیف می گشت
افاضه نور حق قابل ظهور و رؤیت می گشت
و از روشنایی نور حضور حق
ادامه ی حفر و تراش معدن تن تاریک میسر می گشت
از حضور نور حق
در قلب خلوص یافته و رفع زوائد و آفت شده
کم کم صفات نور آفرین و نور زا پدیدار می گشت
و آبگینه قلب و جام دل را روشنایی می بخشید
که با حضور نور حق تعالی اعتدال بر قلب حاکم می گشت
و قلب لحظاتی اندک با حضور نور حق به آرامش می رسید
یک آرامش شگفت انگیز و بی نظیر
و یک آرامگاه ابدی و بهجت آور
و به یک نشاط ابدی و بی بدیل دست می یافت
ای ارحم راحمین
این آرامش بی نظیر کوتاه را بر من بیفزا
و مرا به بندگی بپذیر
متشکرم ای خیر الغافرین
متشکرم یا دافع البلیات
22ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
طفل بازیگوش قلب را هر روز بیماری در برگیرد
از چهار دشمن نفس و شیطان و دنیا وکفر
و با طبیب شریعت امراض قلب معالجه گردد
شفا قانون شریعت و قرآن است
و قرآن شفا و رحمت برای عالمیان است
و اگر صفت مذموم در قلب ایجاد شد
شریعت و قرآن با تولید صفت حمیده آن را معالجه می کنند
وقتی معالجه قلب حاصل شد نور حق در آن ظهور می یابد
و الا در قلب تاریک و مریض و ضخیم و بازیگوش
نور حق ظهور نیابد
و در قلب شیشه گون و شفاف گون و لطافت گون
نور حق ظهور و حضور یابد
ولکن عمری زمان لازم است تا صفتی مذموم و کدر در قلب
به صفتی حمید و لطیف بدل گردد
پس هر رویش و جوانه ابتدایی
از زوائد ظلم و ظلمت باید سریعا ریشه کن گردد
تا بر ضخامت صفات ظلمت نیفزاید
و کار استخراج معدن تن با سختی مجدد همراه نگردد
و بر سختی استخراج نیفزاید
که از توان من انسان ضعیف تراشیدن
آن ضخامت و کدورت و ظلمت بسیار سخت است
تا به بر طرف کردن کدورتی در قلب بازیگوش می پردازم
نفس سرکش فرصت طلبم که مرا مشغول ترمیم و تراش
و اصلاح کدورت ها و شکستگی های قلب می بیند
به مرتع امیال رم می کند
و دوباره من می مانم با حجم های جدید حاصل شده و رویش کرده
از کدورت ها و ظلمت ها و رسوبات نفس و شیطان آتش زن
که این تاریکی ها
نتیجه ی سرکشی پی در پی نفس درنده و شیطان آفت زا است
رب مهربانم کدام منفذ را اصلاح کنم که هر روز ظلمت بر آن رویش یابد
ظلمتی که از دشمنی نفس ،شیطان و دنیا و کفر می روید
مرا در مبارزه با این چهار دشمن قسم خورده یاری فرما
متشکرم ای دافع البلیات
متشکرم عالم الخفیات
21ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
وتن را هفت عضو باشد
و بر این هفت عضو سجده واجب باشد
و بر هفت منفذ و حجاب معدن قلب هم سجده واجب باشد
سجده ی قلب آن باشد که روی از همه ی مخلوقات ببندی
و روبه قبله ی رب گشایی
وسفر آغاز کنی
و در راه مستقیم قرب به مخلوقی و موجودی
غیر از او محتاج نگردی و توجه نکنی
و همه ی تمرکز و توجه به سوی حق داری
و از تعلقات رنگارنگ مضر و زائد و ظلمت افزا دوری گزینی
و جز رضای حق طلب نکنی
و طفل قلب بازیگوش است
و به تربیت شریعت بلوغ و هدایت یابد
و تربیت قلب با دستورات شریعت حق است
و هر صفت و کدورت مضری که بر قلب وارد شود
با صفت ضد آن معالجه و صحت یابد
و با دستور شریعت و صفت ضد درمان یابد
صفت مذموم قلب را با ایجاد صفت محمود معالجه کنند
مثلا اگر در قلب من صفت حسد و بخل ایجاد شد
قلب را با پرورش سخاوت و ایثار معالجه نمایم
و صفت خشم را با داروی حلم معالجه نمایم
و صفت حرص را با داروی زهد
رب مهربانم باید با نظارت شما
تمام لحظات عمر در معدن تن کاستی ها و زوائد
وصفات مذموم را بیابم و بتراشم و زایل نمایم و صیقل دهم
و صفات مفید و نور زا به جای آن ایجاد کنم و بنشانم
و این صفات مفید ایجاد شده را در صندوق قلبم ذخیره نمایم
و نتایج استخراج معدن تنم را در روز یوم الحساب ارائه نمایم
ای رب مهربان مرا در کسب و پرورش صفات مورد پسندت یاری فرما
متشکرم ای عالم الخفیات