موضوع: "تشکر"

متشكرم يا شافع مهربان

7ام مهر, 1402
متشكرم يا شافع مهربان

رب مهربانم سلام 

تجلي در متجلي است وموثر همراه اثر وظهور از  ظاهر جدا نيست 

ورب مهربان از رگ گردن بر ما نزديك تراست 

و عالم محضر رب مهربان است 

وحركت وسير ومسير انسان .از عالم اسفل به عالم علوي وعالي رفتن است 

كمال تجلي نور حق .توسط نور عقل در ك وشناسايي مي گردد

و عقل  با اجراي شريعت حق ظهور يابد

اگر به دين عمل نگردد .عقل ظهور نيابد

ودرك وشناختي از عالم اطراف بوجود نخواهد آمد  

وتوهم وتحريف در ذهن انسان شروع به رشد  زايش مي كند 

وانسان توهم خود ساخته را ملاك عمل قرار دهد

وعاقبت توهم طغيان لجاجت نفس 

وتوقف ارتقاء نفس اماره است 

انبيا ء(ع)هر فرمان شريعت حق را با منطق وتحليل به بشر آموختند 

حال اگر انسان دستورات شريعت حق را نپذيرد ودرك نكند 

مشكل از عدم ظهور عقل وناداني وجهالت انسان است 

دلايل عدم فهم  ودرك دستورات حق مهربان را

 بايد در كاهلي نفس خود ودر باقي ماندن در سطوح جهل خود جسجو نمايد 

وجود نعمت حواس ظاهر از بهر رسيدن به

واقع بيني وواقع شنوي وواقع گويي و واقع پذيري است 

پس چرا انسان وقايع  وحقايق را انكار

وبر اساس توهم خود قضاوت مي نمايد ؟

گاه خطا وناداني وجهل (عقل ظهور نيافته)وگاه قصد وغرض سوءنيت (توهم)

مي تواند از صورت وقايع وحقايق  .صورت كاذب ومجازي وبدلي بسازد 

وبه جاي واقعيت به خورد تفكر وتصور

انسانهاي سطح نگر وظاهر بين  وسوءنگر دهد 

اين انسانها مفاهيم را هضم وجذب نمي كنند

بلكه مفاهيم را چون طوطي بدون درك تكرار مي كنند 

حال ايا هدف خلقت انسان .تبديل شدن به طوطي سخن گو مي باشد ؟

چنين فرد سطحي شده ي دهن بين تا چه حد براي انسانها مفيد است ؟

مقام وحدت حق در همه ي مخلو قات ظاهر. وهمه ي موجودات

در محضر حق مهربان خاشع و خاضع وعابدو تسليم هستند

وهمه ي عالم در نفوذ وتسلط وبارش لطف رحمت الهي قرار دارد 

رب مهربان مارا در  درك وديدن وشنيدن وگفتن وقايع حق وحقيقت ياري فرما 

متشكرم يا شافع مهربان 

 

 

 

 

 

 

متشكرم يا سامع مهربان

6ام مهر, 1402
متشكرم يا سامع مهربان

رب مهربانم سلام 

هستي مطلق ونور مطلق حضرت حق است 

وعقل از جنس نور وشبيه هستي است 

هر چه عقل از قيدها وبندها  وتعلقات رنگارنگ  رها گردد

بر حيرت وشعف وشهود ودرك وآگاهي عقل افزوده گردد 

وعقل مراتب تعالي دارد كه بالاترين مرتبه ي

آن عقل شهودي وحيرت باطني وبهجت  وسرور دائم است 

عقل هم بيرون خودش را وهم خودش را تعريف ومعرفي مي نمايد 

انبياء (ع)آمدند كه انسان را به اصل فطرت خلقتش باز گردانند 

تا انسان ها فطرت پاك خودرا در تعلقات دنيا مدفون نسازند 

زيرا انسان در زندگي با تعلقات رنگارنگ 

دچار غفلت وفراموشي مي گردد

وقتي انسان فطرت ولوح نفس را پاك نگه دارد

نعمت علم وشناخت ودرك نووجديد

براو  از جانب خالق مهربان افاضه وروزي مي گردد

ودر صورت پاكي لوح نفس وفطرت

منافذ انديشه اش در جهت وجه رب مهربان گشوده گرددونور علم حق  پذيرد 

 فطرت ولوح  پاك نفس .خود واقعي وجام جهان بين است 

ودر زندگي با تعلقات رنگارنگ تبديل  به خود قلابي كدر ومات مي گردد

ونفس كدرشده  از دريافت نعمت نور حق خودرا محروم مي سازد 

ونفس كدر وبازيگوش ولجوج بدنبال منافع طلبي وغفلت ورزي مي دود 

وازدوستي  وعهد وتعهد بارب مهربان

در اصلاح نفس وتعهد در پاكي فطرت رو يگردان وگريزان ودور مي گردد 

وخود قلابي اورا .از اصل پاكي فطرت خود دور مي سازد 

بدين ترتيب انسان از راه حق و حقيقت 

به جاده سرگرداني وسرگرمي وتوهم وارد گشته

ودكمه پاكي فطرت را خاموش مي نمايد 

وبه جاي وابستگي به خالق مهربان 

وابسته ي تخيل و توهم  غير واقعي سست رنگارنگ مي گردد

ووجه الله وجهت حركت نفس اش را  گم مي نمايد وگمراه مي گردد

وانبياء(ع)دعوت به بازگشت به فطرت پاك كنند

تا گردوغبار  تعلقات بر نفس وفطرت قطور ضخيم كدر نگردد

وذكر وتفكر مداوم حق تعالي .پاك كننده ي صورت فطرت از كدورت است 

وذكر حق فكر آور ووحدت آور وثبات وامنيت آور ونشاط آور است

وكثرت وپراكندگي وسرگرداني وتفرق دنياي اسفل را محو و  نابود مي نمايد 

رب مهربان ما را در انتخاب وحركت

به سوي وجه حق مهربان حمايت و هدايت بفرما 

متشكرم يا سامع مهربان 

 

 

 

 

 

 

 

متشكرم يا جامع مهربان

6ام مهر, 1402
متشكرم يا جامع مهربان

رب مهربانم سلام 

هرچه انسان به حقيقت مطلق به واسطه ي  ذكر وياد حق نزديك شود 

شعف وشادي وشوق بيشتري در انسان طلوع مي كند 

وهمه ي موجودات ومخلوقات حادث اند

وبواسطه ي جود رب مهربان موجود گشتند

وهمه مخلوقات جلوه وتجلي وسايه حق مهربانند 

وحق مطلق در تما م مظاهر وخلقتش ظهور وحضور دائم دارد 

واو قريب مطلق وما در غربت غروب غرب 

ناداني خود از رب مهربان بسيار دور شديم 

نور حقيقت حق يكي و واحد است 

ومظاهر ظهور و حضور نور حق كثير ومتنوع 

وعقل كه از جنس نور است ظهور وحضور نور حق را درك وفهم مي نمايد 

ودرك  وشناخت عقلاني واگاهي  ونزديكي  

 به رب مطلق در انسان بهجت دائم ايجاد مي كند 

هر اگاهي ودرك وشناختي كه در ذهن انسان متولد مي شود 

پرتويي از نور رب  حق مهربان است 

عالم وجه الله حق يعني بسوي رضايت وشكر حق در حركت وسير دائم 

فقط انسان كه جهت حركتش  در دنيا

به خاطر ناداني ولجاجتهاي بي پايان برخلاف حركت كل عالم 

وانسان كامل وجه خداوند

و در جهت وجودي در حركتش تسليم  نظر  ووجه حق است 

صورت وظاهر هر شيءوجه آن شيء است 

وجهت حركت  وجودي آن شيء

وجه (قبله)وجهت نظر وعملش را نشان مي دهد

وهمه ي  صفات ووجوه حق تعالي در انسان كامل  وجود دارد و مشهود 

ودر انسان كامل صفات جمالي وجلالي وسلبي وايجادي

حاضر وظاهر و ومتجلي است 

كل عالم وجه به سوي حق دارد 

وانسان كامل وجه عالم هستي است 

وجه همان  قطب نماوسوي حركت به حق 

هم جهت حقيقت .هم حق .هم عشق .هم جهت تقرب 

حضرت علي (ع)فرمودند (انا وجه الله)

(حضرت حق  جهت حركت .مبداءومقصد ومرجع نظر وعمل من است )

و افاضه ي نور مهر مطلق حق .مدام وبي وقفه باشدبرعالم 

وآنچه باقي ابدي است وجه الله است 

ووجه هر انسان جهت حركت قربي نزديكي به حق 

وجهت حركت غربي  گمراهي وغروبي ودوري از حق وحقيقت را نشان مي دهد 

وهرگز موثر از اثر وتجلي از متجلي وظهور از ظاهر ومقرب از قريب جدا نيست 

وعطاي فيض رب به قدر قابليات مخلوق است 

(وهو شيء من وجه )

وانسان باب الله اعظم است 

واز انسان راه به سوي حق گشوده است 

از فرشته به حق نمي رسي واز انسان كامل به حق دستري داري 

پس مقام انسان بسيار عظيم ومعظم است نزد رب مهربان 

رب مهربان مارا مورد رحم ولطف بيكرانت قرار ده

متشكرم يا جامع مهربان 

 

 

 

 

 

 

متشكرم يا نافع مهربان

5ام مهر, 1402
متشكرم يا نافع مهربان

رب مهربانم سلام 

حق متعال همان وجود  پر جود مطلق

وحضور مطلق وواجب الوجود مطلق مهربان است 

وهستي همه ي مخلوقات ممكن الوجود

از حضور هستي  واجب الوجود عظيم مهربان است 

كل عالم علوي  وهستي عالم توازن ووحدت وهماهنگي است 

تنها موجودي كه با  جهل وخودبيني وظلومي و جهولي

هارموني وهماهنگي وتوازن عالم برهم مي زند انسان 

عالم اسفل عالم سركشي عدم توازن ومجادله ومخاصمه

وتوحش تزاحم وتعدي وتهاجم وتعرض است 

وهرچه از عالم علوي به عالم سفلي تنزل مي نماييم 

از ميزان وحدت وتوازن واعتدال عالم علوي

كم شده وبر ميزان ناهماهنگي تضاد وتخاصم وكثرت افزوده گردد

 الگوي انسان كامل .نظير انبياء (ع) است 

 كه مظهر والگوي وحدت وتوازن وتعادل هستند 

ازاين رو رب مهربان تاكيد بر پيروي از ايشان را دارد 

وقران كتاب دستورات شريعت حق مهربان 

تعيين كننده ميزان توازن وتعادل واعتدال

در نظر وتفكر وعملكرد براي انسان مي باشد 

قران متوازن كننده ومتعادل كننده وظاهر كننده عقل در انسان 

وعقل با عشق عقلي در تعامل وتعاون وهماهنگي وهمسويي است 

وعشق عقلي مرتبه ي رشد يافته ي  وخالص عقل مبتدي

كه محبت رب مهربان درآن فزوني وظهور يافته  

وهر چه عقل رشد وتكامل يابد

مرتبه ي محبت رب دراو فزونتر گردد

وعقل به مرتبه ومقام  عشق حق نائل گردد

كه امام حسين (ع) باين مقام ناب رسيد 

عقلي كه به مقام عشق  رب نرسد عقل متوقف وساكن وثابت 

يعني ارتقا وپيشرفت ورشددر ان عقل متوقف گشته 

باافزايش ورشد عقلي. مراتب حب ومحبتش به خالق افزايش يابد

واين  گسترش و افزايش حب به رب مهربان

ملاك رشدوارتقاء وظهور مراتب عقلي در انسان باشد 

وميزان تقرب به حضرت حق باميزان شدت عشق معقول تناسب دارد 

ومقام حضرت امام حسين (ع) مقام عقل  عاشق مقرب به رب مطلق است 

عقلي كه به حد كمال واعلي حب و تقرب اعلي به رب متعال رسيد 

اين مقام انسان عابد كامل است 

رب مهربان مارا در پيروي كامل از بندگان بر گزيده ات ياري بفرما 

متشكرم يا نافع مهربان 

 

 

متشكرم ياصانع مهربان

5ام مهر, 1402
متشكرم ياصانع مهربان

رب مهربانم سلام 

امام حسين (ع) مي فرمايند :

عقل ودين وادب وحيا وخلق نيكو 

 تنهامنافع وسود دنيا براي انسان است 

وهرگاه نفس اماره مبتلا به منيت وانانيت  وخودبيني گردد

چون سنگ وحجر سخت وچون كوه سنگين ووزين گردد

بگونه اي  كه ايجاد  تغيير در نفس درنده  به علت شدت 

قساوت با سختي وروي گرداني همراه گردد

وبا نفس پر شده با باد منيت وخودبيني نمي توان 

به درك حضور وظهور خالق مهربان رسيد 

وبدليل نرسيدن به درك وشناخت رب مهربان 

انسان به جاي اطاعت از حق 

به تمرد وتعصب ولجاجت وتعدي وتجاوز از حدود شريعت حق مي رسد 

پس انسان  بايد ابتدا نفس درنده را كه هار منيت گشته ذبح نمايد 

تا حضور وظهور افاضه ي نور حق براو طلوع وپديدار گردد

آن هنگام عقل ظهور كرده وشناخت طلوع نمايد 

ود ر اين هنگام كه:   چشم حق بين فقط حق بيند

وگوش حق بين فقط حق شنود وپذيرد و زبان حق بين فقط حق گويد 

وزيبا بين كسي است كه با چشم وعينك جهل وناداني وتحجر به حقايق ننگرد 

وحقيقت را در پرتو حق بيند و ودر پذيرش حق لجاجت ننمايد

وبرحق پوشش جهل ونيرنگ ولباس باطل نپوشاند 

وخورشيد حق همواره طلوع كندوپوشش نپذيرد 

پس با پيروي از دين به ظهور عقل دست يابد 

وبا نور عقل حجابهاي جهل وتحجر وتوهم وزياده طلبي هاي نفس را كنار زند 

فرشته عقل محض وفقط بعد معنوي دارد 

ولي بااين حال به مقام قرب نرسد 

ولي انسان هم بعد معنوي وهم بعد مادي دارد 

وبا داشتن دوبعد معنوي ومادي به مقام قرب مي رسد

پس شرط رسيدن به قرب حق

گذر از  جاده مادي با قوانين معنوي است 

اگر انسان چون فرشته در ملكوت ساكن مي شد ومي ماند 

فقط عقل محض بود و به مقام قرب حق نائل نمي گشت 

انسان به عالم اسفل  هبوط كرد وتنزل يافت

تا تمام مراتب هستي مادي ومعنوي

را با هم طي نمايدوشناخت يابد 

فقط انسان تمام مراتب مادي ومعنوي

را امتحان وآزمود وبرسي وتجربه نمود  

وبعد از كسب تجربيات مادي ومعنوي در كنار هم

به شهر نور حق باز مي گردد

واين  امتحانات وبرسيهاي مادي انسان

باعث ظهور شناخت معنوي وعقل در او  مي گردد

انسان دايره هستي و خلقت را از غيب تا ظلمت طي نمود

تا با تحمل سختي و رنج .نور عقل را به ظهور رساند

ونفس ايينه گون خلقت را 

همانگونه خالص  به صاحب رب الحق تحويل دهد  

وبعد از اتمام ماموريت وكسب انواع شناختهاي خير وشر

به عالم علوي باز گردد

ودر هنگام مرگ امانت نفس .كه نور پاك مطهر بود

به صاحب حق الحق اش تقديم دارد 

رب مهربان در مطهر  داشتن نفس سركش ما را حمايت وهدايت فرما 

متشكرم يا صانع مهربان