موضوع: "تشکر"
متشکرم یا جامع
23ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
رب مهربانم از همه ی عوالمی که خلق فرمودید
در انسان هم به ودیعه گزاردید.
و انسان را جامع العوالم و عالم العوالم خلق کردید.
و انسان را در عالم روح بر همه ی عوالم افلاک
انجم و عناصر و بهایم و نباتات و عوالم مقام انسان
و خیر و شر انسان سیر داده و آگاه ساختید.
و انسان در این عوالم سیر کرد
و با خیر و شر عوالم و حقایق آگاه شد و ان را پذیرفت.
رب مهربان انسان را از علم عوالم و خیر و شر آن آگاه ساختی
تا انسان بار امانت را باآگاهی بپذیرد.
و در روز قیامت حق،کوتاهی ها بر نفس خویش را بپذیرد.
و انسان فجور و تقوا را دید و آموخت
و خیر و شر آن را پذیرفت.
رب مهربان روح انسان را قبل از تعلق به تن خاکی
در عالم عناصر سیر دادید
و با چهار عنصر خاک،آب ، آتش و باد آشنا ساختید.
و انسان را با خیر و شر و نفع و ضرر این عناصر
آگاه ساختید و تعلیم فرمودید.
وقتی روح را بر عالم عناصر بر عنصر خاک سیر دادید.
و خیر و شر خاک را به انسان تعلیم فرمودید.
فرمودید که صفات خاک پر از نشیب ها،چاله ها و موانع
ظلمات، خرابه ها،امور فساد آور،امور کدورت آور،کثیفی و ثقل است.
با توجه به این که خاک تن شرور است .
قابلیت لطافت،پاکی و لطیف شدن را دارد.
و انسان می تواند با کمک روح لطیف خود که از عالم علوی است.
خاک ظلمانی شرور تن را به خاک لطیف و علوی مبدل سازد.
و به عنصر خاک تعالی بخشد در معدن تن خاکی
در سفر سیر و شناخت بر عالم عنصر آب
به انسان تعلیم فرمودید که چون آب پاک و زلال بماند.
و از امیال بگذرد و توقف نکند.
و به حرکت و تلاش برای خالص شدن و تعالی ادامه دهد.
که توقف در امیال کدورت زا و لطافت زدا است.
در سفر شناخت به عالم عنصر آتش که روح انسان را سیر دادید.
و به او خیر و شرش را تعلیم فرمودید.
و در این سیر انواع آتش ها و شعله ها و گرمی ها و حرارت ها را
به انسان تعلیم فرمودید.
از خیر و شر آتش ،که آتش خشم و شعله ی غضب وآتش کینه
مذاب آور است و دود حسادت باعث خفقان نفس می گردد.
و فرمودید از گرمای محبت و حرارت و نور عشق معنوی
و دوری از آتش عشق مادی و در سفر شناخت عالم عنصر
هوا و باد،از خیر و شرش تعلیم فرمودید.
و به انسان فرمودید که انسان مراقب باشد.
تا افراط در میل و هوی نفس چون باد او را نبرد.
و چون طوفان به هر سو و جهت پرتاب ننماید.
و مراقب امیال سرکش خود باشد.
تا چون تند بادی معدن تن را فرو نپاشد
و بنیان نفس سرکش را از ریشه جدا نسازد.
در سفر به افلاک و آسمان ها روح انسان را
قبل از آن که در قالب تن ساکن سازید.
به عالم افلاک و آسمان ها سیر دادید.
و خیر و شرش را به او تعلیم فرمودید.
و فرمودید که ای انسان جای روح تو در اسفل تن و زمین نیست.
و باید یاد بگیری که بر اوج آسمان ها
و عوالم عروج و صعود کنی و تعالی یابی
که خانه ی تو عالم علوی است و فریب عالم اسفل را نخوری
و به خواب غفلت نروی
و در سیر و سفر روح انسان بر عالم ملکوت
و ستارگان و کهکشان ها به انسان فرمودید که
از ستارگان و ملکوتیان بیاموزد همراهی و همدلی با رب مطلق را
و گرد کعبه ی حق گردد و نه گرد میل نفس سرکش
تا عروج و تعالی یابد.
در سفر روح انسان بر عالم بهایم و چهارپایان
به انسان تعلیم فرمودید که هر صفت مذموم در نفس انسان
به شکل چهار پایی در قیامت ظاهر گردد.
و اگر در قیامت به شکل چهارپا ظاهر شد.
نشانه ی آن باشد که آن صفت حیوانی
در او ملکه و غالب و فرمانروا گشته است.
و در سفر بر عالم نباتات،به روح انسان تعلیم فرمودید که
از گیاهان حرکت و رشد و ارتقا به سوی نور و مفید بودن
و طراوت و سبزی و تلاش و شکوفایی و زنده شدن در بهار
و ثمره بخش و مفید فایده بودن در تابستان
و مردن در زمستان را که هر یک نشانه و پندی است
در طبیعت ،که بیاموزد و عبرت گیرد.
و خیر و شر این سفر ها را به یاد بسپارد و عبرت گیرد.
ولی من انسان بازیگوش همه ی نصایح و تعالیم
عالم علوی را فراموش کردم.
ای رب مهربان بر من ظلوم و جهول و کفور با عنایت خود رحم بفرما
متشکرم یا جامع مهربان
متشکرم یا سامع
23ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
رب مهربان همه ی سطوح عالم خلقت مراتب و درجات و تعالی دارد.
و هر موجود بنا به تلاش و پشتکار و همت خود و عنایت حق
به تعالی درجه خلقت خود می رسد.
در رتبه و مراتب نفس ارواح از رتبه
یک تا سه یعنی( مطمئنه،ملهمه،لوامه)
افاضه ی فیض نور حق تعالی را
بنا بر رتبه و درجه مراتب نفس دریافت می نمایند.
و ذکر کردیم که 1. ارواح نفس مطمئنه 2. ارواح نفس ملهمه
و 3. ارواح نفس لوامه به سه زیر شاخه
و گروه تقسیم می گشت که عبارت بود از:
1.گروه ارواح نفس مطمئنه ی یمین(عقل) که ظهور عقل
به بالاترین درجه ی تعالی ظهور یابد.
2.گروه ارواح نفس مطمئنه شمال(هوی) که ظهور سطوحی
از استفاده از امیال به اعتدال برای رفع نیاز های اساسی و ضروری
3.گروه ارواح نفس مطمئنه سابقون
(ظهور عقل عاشق رب در مرتبه ی اعلی)
مراتب گروه ارواح نفس ملهمه که ذکر کردیم.
1.گروه ارواح نفس ملهمه یمین(ظهور عقل در درجه بالا)
2.گروه ارواح نفس ملهمه شمال( هوی)ظهور سطوحی
از استفاده امیال بر اساس نیاز های ضروری و اعتدال و ضرورت
3.گروه ارواح نفس ملهمه سابقون
(ظهور عقل عاشق رب به درجات بالا)
مراتب گروه نفس لوامه که ذکر کردیم.
1.گروه ارواح نفس لوامه یمین(ظهور عقل مبتدی)
2.گروه ارواح نفس لوامه شمال(پیروی از هوی در سطح متوسط)
3.گروه ارواح نفس لوامه سابقون
(ظهور عقل عاشق رب بر درجات مبتدی)
همان طور که در مطالب بالا ذکر شد.
ظهور عقل در ارواح نفس مطمئنه به سطح اعلی تعالی
و در ارواح نفس ملهمه،ظهور عقل در سطح متوسط به بالا
و در ارواح نفس لوامه ،ظهور عقل در سطح مبتدی می باشد.
و این مراتب حاکی از آن است که به میزانی
که روح در جهت قرب حق تعالی تلاش و جهد نماید، تعالی یابد.
به همان میزان ظهور و تکامل عقل او وسعت بیشتری می یابد.
و علوم بیشتری را عالم می گردد.
ولی رتبه ی ارواح نفس اماره که با رتبه ی چهار نزولی و سقوطی
ارواح عاصیان و کافران و منافقان است.
به دلیل این که این گروه تابعیت و رتبه ی نفس اماره دارند.
پیروی از حق و رب نداشتند.
عقل در آن ها ظهور نمی یابد.
و توهم و فکر های توهمی که اساس اکاذیب شیطانی دارد.
و اساس عقلی و دینی و حقیقی ندارد ظهور می یابد.
و فرد را تابع توهمات شیطانی می نماید
نه حقایق عقلانی و شریعت دینی
به سه زیر شاخه ی نزولی تنزل دارد:
1. گروه نفس اماره یمین(ظهور توهم و فکر بر اساس اکاذیب)
و اراده و تصمیمات و عملکرد آن ها
بر اساس تصورات توهمی کذب اجرا می گردد.
2.گروه نفس اماره شمال(که هوی و میل افراطی را به دنبال دارد)
و انسان متوقف در اماره ،امیال و وسوسه های رنگارنگ را
سلطان خود قرار می دهد
و بر مرکب حرص بی پایان و طمع بی پایان
و تکبر بی پایان وبی حیایی بی پایان سوار می گردد.
و با انتخاب افراطی امیال و افراط در تأمین
نیاز های بی پایان نفس أماره به سوی هاویه حرکت می کند.
3. گروه نفس أماره سابقون(که با ظهور شدت عشق مادی که
از افراط گذشته و در توهم ورزی و تعلق دنیوی و شدت در میل ورزی
نفس انسان را مبدل به آتش شداد ،شعله ور ،هار
درنده خوی می نماید.)
پس حرکت نفس أماره در هر مرتبه و وارد شدن به هر زیر شاخه
با تنزل و سقوط و نزول در نفس اماره و با شدت و افراط
ظهور رذائل مذموم و عدم ظهور عقل و ظهور توهم همراه است.
و در تابعین و متوقفین در نفس أماره
توهم به جای عقل در آنها ظهور می یابد.
جسم و روح خود را به جای نور عقل با آتش توهم مجهز می سازند.
و نفس أماره ،خلقت شده از جنس نور خود را
در زمان تولد به آتش هاویه در زمان حیات مبدل می کند.
به گونه ای که در انسان متوقف و تابع نفس أماره
صفات مذمومی ظهور پیدا می کند
که تولید آتش درونی و تولید آتش بیرونی می نماید.
و آتش این صفات مذموم ،فرد را از درون می سوزاند.
و نفس أماره در او تبدیل به اژده های آتشینی شده که
بیرون و اطراف فرد را نیز به آتش می کشد.
و فرد متوقف مانده در نفس أماره دچار هاری حرص شده
و با افراط زیاد،طمع خوردن أموال همه ی انسان ها را دارد.
و سیری ناپذیر گردد و مانند افراد حسد ورز که با آتش افراط
حسد خود،تمام روابط فردی را قطع کرده و می سوزاند.
و هیچگاه به آسایش نمی رسد.
و آتش افراطی تکبر که فرد متوقف شده در نفس أماره را
مانند فرعون به جایی می رساند که از تکبر ادعای خدایی می کند.
و این افراط در امیال پروری نفس أماره تا کجا می تواند
خود عاجز نفس را به یک مغضوب و ضالین آتشین تبدیل کند.
پس توهم کاذب در انسان های متوقف در نفس أماره
انسان ها را به مغضوبین و ضالین تبدیل نماید.
ای رب مهربان،در تربیت نفس أماره و تسلط بر آن ما را یاری فرما
متشکرم یا سامع
متشکرم یا مستعان
21ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
رب مهربان در سفر انسان از عالم کلیات علوی
به عالم جزییات أسفل دنیا و نفس،انسان را سیر داد و اگاه ساخت.
بر اسرار عوالم افلاک و اسرار انجم و اسرار عناصر و اسرار نباتات
و اسرار بهائم و اسرار ملک و ملکوت و خیر و شر انسان را
بر او سیر داد و آگاه ساخت.
به خاطر همین آگاهی بود که انسان بار امانت خدا را پذیرفت.
چون آگاه شد و پذیرفت.
اما نباید انسان مرده شود تا روح او از اسفل جدا گردد.
بلکه تا زنده است باید خود را از باتلاق
و مرداب اسفل دنیا و نفس رها سازد
عالم أسفل خاک چهار صفت آفت زا و آلوده ساز دارد.
این چهار صفت خاک أسفل که پلیدی آور است.:
1.صفت آلوده ساز ،ظلمت خاک است.
که در انسان جهل و نابینایی کاذب اورد.
2.صفت آلوده ساز ،کدورت خاک أسفل تن است.
که آویختن به دنیا و خواستن دنیا و میل
و دل بستن به میل و دنیا وتوقف در میل و دنیا
و تفرقه بین انسان ها را بوجود آورد.
3.صفت آلوده ساز ،کثیفی خاک أسفل تن است.
که بی رحمی بر دنیا و نفس
و سنگدلی بر دنیا و نفس را ایجاد نماید.
4. صفت آلوده ساز ،ثقل خاک أسفل تن است.
خساست نفس و بی حیای نفس و فرومایگی نفس
و تنبلی و خواری نفس و کسلی نفس را ظاهر سازد.
که این آلودگی های صفات خاک أسفل تن
بر نفس او شاخه های پلیدی بیاویزد.
حال اگر انسان ،صفات آلوده ساز خاک.را که
ظلمت و کدورت و کثیفی و ثقل است.
را در نفس افسار نهد.طعم نور علوی را بچشد.
و به خصائل کرم و مروت نفس و فتوت نفس و همت نفس
و رأفت نفس و رحمت نفس وشفقت نفس و صفای نفس
و علم نفس ویقین نفس وصداقت نفس
و رقت نفس و نورانیت نفس رسد.
پس باید که صفات مذموم را در خاک أسفل تن
خاک نماید وبا نور ایمان به رب بسوزاند تا محو گردد.
تا بتواند گنج های معرفت عقل ،معدن تن را استخراج نماید.
رب مهربان ما را در خروج از ظلمت و کدورت و کثیفی
و ثقل خاک أسفل تن یاری فرما
متشکرم یا مستعان
متشکرم یا سبحان
21ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
در صف أول ارواح انبیا و خواص اولیا(ع)
که به نفس مطمئنه رسیده اند و نفس مطمئنه آن ها
در سه رتبه ی:1. نفس مطمئنه مقام یمین دل(عقل)
2. نفس مطمئنه مقام شِمال دل(هوی و میل)
3. نفس مطمئنه مقام سابقون دل(عقل لبریز از عشق به رب)
انبیا(ع) از نفس أماره به نفس مطمئنه رسیدند.
ولی از نفس أماره به نفس مطمئنه نتوان رسید.
جز با عنایت و جذبات حق و کیمیای شریعت حق
و در همه ی انسان ها نفس أماره
با تربیت شریعت حق و مداومت در اجرای شریعت حق
به نفس مطمئنه تعالی و نائل گردد به خواست خدا
در نفوس أماره ، نفس أماره ی رنگارنگ امیر و فرمانروا است.
موافق میل و تعلقات و مخالف و شرع و تربیت عمل کند.
تا نفس أماره تسلیم فرمان حق نگردد.
نفس از إسارت أماره گی خلاص نیابد.
تداوم در عمل و اجرای شریعت حق ،سبب ایجاد استعداد
در جذبه ی نور حق در نفس شود.
یک جذبه و افاضه ی و عنایت نور حضرت حق، أهل تابع هوی
و أهل میلستان رنگارنگ را از أسفل أمیال دنیا
به علو نور أعلی و تقرب رساند.
نفس خام را به أسفل دنیا انداختند
که بگردد و بیابد و عبرت گیرد و بازگردد به علوی
و بگردد به دنبال گنج معرفت و بیابد گنج عقل خود را
و برگردد به عالم علوی
نه آن که بگردد و نشیند و بخوابد و معتاد أسفل دنیا شود.
که حضرت حق در اعماق أسفل نفس ،گنج عقل نهاده است..
و با یافتن هر گنجی سِرّی بر انسان از أسماء الهی گشوده می گشت.
انسان از اسماء الهی بر کلیات عالم علوی أعلم می گشت.
و در عالم أسفل بر جزییات معرفت می یافت.
تا در نهایت بتواند کل حق مطلق را فهم و درک نماید.
انسان از خاک آغشته به علوی امد.
و در وقت مرگ ،تن خاکی در خاک عالم أسفل گذارده می شود
و به أسفل آغشته می گردد.
پس خاک تن هم به علوی آغشته است و هم به أسفل
و انسان باید مانند مرده صفات خاکی و أسفل را در خاک باقی گذارد.
و با خود به عالم علوی نبرد.
آن روز که انسان از عالم علوی به عالم سفلی انداخته شد.
در این سفر بی انتها رب مهربان از اسرار افلاک و اسرار انجم
واسرار عناصر و اسرار نباتات و اسرار بهائم و اسرار ملک و ملکوت
و اسرار خیر و شر انسان را بر او سیر داد و آگاه ساخت.
تا به انسان بفهماند که در این دنیا ی تاریک أسفل
فقط نور ایمان به رب او را حمایت هدایت و محافظت می کند.
ای رب مهربان ما را در این دنیای تاریک أسفل حمایت و محافظت بفرما
متشکرم یا سبحان
متشکرم یا رضوان
21ام شهریور, 1402رب مهربانم سلام
در صف دوم ارواح که رتبه ی نفس ملهمه دارند
و مشرف به الهامات حق هستند.
و خداوند به نفس ملهمه قسم یاد کرده است.
و رتبه ی نفس ملهمه بین نفس اول مطمئنه و نفس سوم لوامه است.
که رب مهربان فرمود که به انسان خیر و شرش را الهام کردیم.
که نفس اولیای خواص و خواص مؤمنان ملهمه است.
و استعداد و رتبه ی الهام از جانب حق را یافته است.
وقتی نور فیض ربانی به ارواح صف اول انبیا (ع)
و نفوس مطمئنه افاضه می گردد.
لبریزی پرتو ی آن افاضه نور به ارواح صف دوم با نفس ملهمه می رسد.
صف ارواح دوم و نفوس ملهمه(نفس الهام شونده دارند)
ولی آنها بر نفس أماره ی خود افسار ذوق فیض حق زدند.
و خطاب روز ألست در جان صف دوم که رب فرمود:
(ألست بربکم) در گوش دل ایشان باقی و ماندگار شد.
پس صف دوم نفوس ملهمه شوق بیشتری به عالم علوی داشتند.
و روبه بندگی و عبودیت گذاشتند و به تزکیه نفس کوشیدند.
و دانه ی نفس خام را با اجرای اعمال شریعت حق تقویت و قوت دادند.
تا صفات أماره ظاهر نگردد و معدن تن در ظلمت نماند.
دارنده ی نفوس ملهمه همواره به تربیت دانه ی خام نفس می پرداختند.
و آن را در انجام هر کار ملامت می کردند
و مورد توجه و دقت قرار می دادند.
و دانه ی نفس خام را با تفکر و تنبه سالم و طاهر نگه می داشتند.
نفوس ملهمه به مرتبه ای رسیدند
که صلاح و فساد خود را مشخص و انتخاب می کنند.
و خداوند در هر افاضه به نفس مطمئنه ی صف اول انبیا(ع)
انعکاسی از تقوا و فجور را(خیر و شر را)
بر قلب نفوس صف دوم ملهمه نیز می رساند.
این نفس درنده خطر سقوط و لغزیدن و توقف در نفس أماره
و سقوط در دره ی غفلت و دام شیطان آتش زن دارد.
و از سویی دیگر گستره ی ارتقای نفسی
از نفس أماره به نفس مطمئنه را نیز دارد.
پس نفس ملهمه که الهام کننده ی خیر و شر است.
وظیفه ی پیروی از حق و اجتناب از باطل را دارد.
که اگر نفس ملهمه و لوامه درست عمل نماید.
افاضه ی نور حضور حق بر نفس وی وارد گردد.
و ذوق و رغبت به حق در او ظهور و دوام یابد.
وقتی ذوق و رغبت بر نفس ملهمه و لوامه وارد شود.
روح برای رسیدن به مسکن حقیقی علوی بی قرار گردد.
و قفس تن خاکی برای روح تنگ و قبض گردد.
وفقط روح از افاضه ی نور حضور حق آرامش یابد.
همان طور که قبلا ذکر کردیم
نفس ملهمه ی ارواح به سه زیر شاخه ی:
1. نفس ملهمه ی مقام یمین دل(پیرو عقل)
2. نفس ملهمه ی مقام شمال دل(هوی)
3.نفس ملهمه ی مقام سابقون دل(عشق به رب)
و بسته به این که نفس ملهمه بیشتر پیرو عقل
یا بیشتر پیرو هوی و میل
و یا بیشتر پیرو عشق سوزان به رب متعال باشد.
به هر یک از سه مقام بالا تعالی می یابد.
ای رب مهربان ما را مورد لطف قرار ده
تا از اسارت نفس أماره آزاد گردیم.
متشکرم یا رضوان





