موضوع: "تشکر"

متشكرم يا دافع

4ام مهر, 1402
متشكرم يا دافع

رب مهربانم سلام 

امام حسين (ع) فرمودند .رب مهربان دوست دارد

مرا ذبح شده وشهيد وخانواده ام را اسير ببيند

ومن ان شوم كه حق مطلق خواهد 

امام حسين (ع) نمونه مسلم عشق معقول و تسليم ورضا بود 

وامام حسين (ع) خود را جزيي از هستي مي دانست ومي ديد 

وخود را ملك مالك اصلي مي دانست 

به انسان نعمت آزادي واختيار واراده

وديعه به امانت داده شده است 

ورب مهربان صاحب اختيار مطلق  .نعمت اختيار را 

به انسان به وديعه وامانت گزارده تا بوسيله ي آن

برنفس  خود ودنياي اسفل سلطنت صحيح اصلاح ساز نمايد 

وعابد وعبدي يعني

.نفس چون خميري انعطاف پذير  تابع در برابر دستورات معبود باشد 

وخمير نفس متكبر سخت قسي چگونه عبدي باشد ؟

وعبد يعني سعي  وحركت در جهت رضايت معبود مهربان 

حيات مادي وظاهري هستي از عنصر آب است 

وحيات معنوي وباطني نفس وروح وعقل

با آب علوي معرفت وقوت معنوي اگاهي .رشد وتعالي يابد

ومنظور از اينكه انبياء (ع)كوثر ولايت علم مي باشند 

تنوع وكثرت علمي ومعرفتي ايشان در تمامي علوم است 

 وبه علت اتصال به نور العلم  حق مطلق است 

علم ايشان علمي طهور ومطهر زاست 

يعني معرفت ايشان پاك كننده نفوس خلق است 

و معرفت امامان (ع)منجمله حضرت امام حسين (ع)

 معرفت طهور ومطهر  بدور از هر ميل نفسي وآزاد نفس مطهر اند 

وآزادگي باطني .دوري از هر وابستگي وتعلقات ميلي ونفسي است 

وصحنه ي كربلا ءستيز  سلطان آزاد مطلق امام حسين (ع)

در برابريزيد كه مقيد مطلق واسير تعلقات بود واقع شد 

جنگ  امام حسين (ع)  جنگ سلطان حقيقت و آزادگي 

در برابريزيد لعن الله سلطان كذب  و غلام تزوير ودروغ نيرنگ بود 

ودين حق .دين آزادي حقيقي است 

وعبادت بدون معرفت وتعقل شكننده ودر معرض آلودگي است 

وهمه ي بلاها وابتلاعات براي ارتقاءمعرفت وآگاهي انسان وارد مي گردد 

واساس آفرينش .كشف معرفت اكمل وارفع است

 كه انسان رابه مقصد نهايي تقرب وتعالي 

 وبه سوي قرب حق متعال مي رساند 

رب مهربان مارا در جهت كسب معرفت خالص كننده ياري بفرما 

متشكرم يا دافع مهربان 

 

 

 

 

 

 

متشكرم يا ذا آلالاءوالنعما ء

4ام مهر, 1402
متشكرم يا ذا آلالاءوالنعما ء

رب مهربانم سلام 

عشق حقيقي همان عشق متعهد به حضرت حق الحق مي باشد 

و اين عشق معقول وحقيقي مي باشد 

ونيرو ي عشق چون مركبي انسان را

به حضرت حق خالق عشق ومحبت ابدي مي رساند 

عالم پرتو عشق حق تعالي وعالم ظهور عشق حق تعالي به مخلو قات است 

وعالم مخلوقات بدنبال عشق ابدي مي گردد

وعالم مخلوقات خلق شده براي عشق ورزيدن ومحبت به حضرت محبوب ابدي 

انسان فهرست عالم آفرينش وفرهنگ اسماءالله است 

واگر انسان به اين شناخت برسد كه هدف 

اين كششها و جذب شدن به حضرت حق 

كسب كمال تقرب از حضرت حق است 

جذب كششها ي مبتد ي و كودكانه ي اميال نفس اماره نمي گردد

ود ر باتلاق اميال نفس اماره متوقف و محدود وزمين گير نمي گردد 

و به  اين تفاوت عشق مادي سطحي وكاذب وغير واقعي 

باعشق حقيقي و صادق وبي انتها آشنا مي گردد

ود ر شناخت عشق حقيقي بايد چون موسي (ع)

 كه با راهنمايي حاذق چون خضر (ع)حركت نمود حركت نمايد  

والا بدون راهنما ي صادق به عشق ظلماني ومحدود وگمراه كننده برسد

وابتدا بايد زوايد وپيچ وخم هاونقاط قوت وضعف هاي نفس خود را بشناسد  

وزوايد وآفتهاي نفس رابتراشد ومحو نمايد وقتي صادق وشفاف گشت 

 آنگاه برجاده تعالي نفس وتقرب به متعال مطلق حركت را آغاز نمايد 

توشه ي ما در جاده ي پاكساز ي نفس

دستورات حضرت حق در قرآن و حمايت وهدايت رب مهربان مي باشد 

وهر انساني بايد معدن نفس خود را استخراج نمايد 

ورسوبات منيت وانانيت وقساوت را از معدن نفس خارج وتخليه نمايد 

هرگاه معدن نفس صيقلي گشت ايينه صدق در او ظهور ونصب گردد

وقتي آيينه ي صدق نصب شد

 آنگاه تصاوير واقعي وصادق در نفس  ظاهر و هادي راه مي گردد

وديگر دل ونفس در خود تصاوير جعلي و كاذب نپذيرد 

وتجلي مدام  انوار صادق مطلق در دل ونفس افاضه گردد

واميد ان باشد كه نفس در ابتداي حركت در راه هدايت صادق بماند

وصادق برود وبه سلامت به شهر الصدق حق متعال برسد 

رب مهربان همه ي انسانها را براي رسيدن به نفس الصاد ق حمايت و هدايت بفرما

متشكرم يا ذاآلالاءوالنعماء

 

 

 

متشكرم يا ذالجود و والسخا ء

3ام مهر, 1402
متشكرم يا ذالجود و والسخا ء

 رب مهربانم سلام 

مقام ذات رب عظيم پنهان و غيب الغيوب است 

ومقام تجلي ذات حق در صفات متجلي ظهور مي يابد 

ومقام فيض اقدس ومقام اسماء حسني حضرت حق ظاهر است 

ومقام اسماء حسني كه ظاهر است

در مظا هر خلقت و موجودات مشاهده وظهور دارد

حب ومحبت حق تعالي يك تجلي و ظهور حبي است 

وحضرت حق با صفات اسماء حسني در مخلوقات ظهور مي يابد 

وآفرينش عالم ومخلوقات

آيينه ظهور اسماء حسني  در عالم سفلي است 

وفرشته عقل محض ومجرد محض است 

ودر عشق حق مستغرق وفراق از حق ندارد 

وفرشته توان و تحمل فراق ودوري از حق را ندارد

ولي انسان توان وتحمل فراق ودوري از حق رادارد 

با تحمل رنج فراق ودردمندي دوري از حق

وتحمل رنج عجز و خوف  دوري از حق را تحمل مي نمايد 

امانت الهي معرفت حق تعالي است 

كه اين معرفت با ارتقاء اگاهي وشناخت عظمت حق تعالي

وتحمل رنج دوري از عالم علوي و رب عظيم در انسان حاصل مي گردد

واين تحمل رنجهامعرفت زا است 

انسان صفت ظلومي دارد 

يعني قابليت خروج وگذر و ارتقاء از مرز نفس اماره

وتعالي وظهور عقلي در جهت عالم علوي واعلي را دارد

واز سفلي تا علوي گستره ي تجلي وتعالي دارد

 وبراي روح انسان  حد يقف وتوقف ومحدوديت در تعالي وجود ندارد  

وهمواره گستره ي عروج روح انسان

به سمت تعالي و تكامل و تقرب در حركت مي باشد 

انسان صفت جهولي دارد 

انسان در هر مرحله از سفر وارتقا ء

از مراتب نفس اماره وعروج به مراتب نفس  لوامه

نسبت به هر ميزان ارتقاء نفسي وتعالي

باز نسبت به مراتب بالاتر نفس كه به ان نرسيده جهول ونادان

وهر مرتبه ارتقا ء دادن نفس اماره

و بالا كشيدن ان به سوي تعالي مراتب تا مطمئنه شدن نفس 

براي انسان با تحمل رنج ودردمندي وجهولي  زحمت فراوان همراه است 

ودر ارتقاء نفس اماره به نفس مطمئنه 

بايد انسان بت منيتها وبت انانيت وبت منمها را در خود بشكند 

تا به تعالي نفس راه يابد وبه معرفت وتكامل نفس دست يابد   

وانسان ماهيتا و ذاتا عاشق خالق مهربان است

وبه طلب حق در حركت وطالب حق است 

وماموريت عشق به خالق  در انسان

رساندن وحركت انسان 

به سوي تعالي و مقام قرب و لقاء حق مهربان مي باشد 

رب مهربان ما را در رسيدن به تعالي نفس ياري بفرما 

مشكرم يا ذالجود والسخاء

 

 

متشكرم يا ذالعز والبقا ء

3ام مهر, 1402
متشكرم يا ذالعز والبقا ء

رب مهربانم سلام

خود شناسي باعث ظهور عقل و رسيدن به تعالي و كمال مي گردد 

در شناخت نفس خود بايد صادق بود 

و عيبها وكسري ها وضعف ها و ناتواني ها وعجزها وكاهلي ها

و نيازها را بايد در خود شناخت وسعي در بر طر ف نمودن

نقا ط ضعف  و تقويت نقاط قوت نمود 

وسعي  مدام در اصلاح معايب نمود 

واز لجاجت در پذيرش عيوب خود  خوداري نمود

خودشناسي باعث مي گردد فرد براي خود صور ت قلابي و بدلي وغير واقعِي نسازد 

وباخود واقع بين باشد .اگر خود واقعي را كشف ننمايد 

شيطان ونفس درنده براي انسان

نقاب قلابي نفاق وغفلت مي سازد وبر صورت او مي كشد 

وروح  ونفس انسان رامركب مطامع  ونيرنگها ي خود مي گرداند

وروح از جنس نور انسان را به عنصر

از جنس اتش كه جنس ذاتي شيطان است مبدل مي گرداند 

بطوري كه انساني كه مركب شيطان گشته و شيطان بر نفس او سوار است

مبدل به انباري اتش زا وسمي

از صفات غضب و حسد و تكبر وحرص و طمع و…. مي گردد

ودر  ر وابطش با ديگران چون آتشفشاني مذاب

سنگهاي سوزاننده آتشين وسمي عيبها يش را نثار روح ديگران مي سازد 

وروح ديگر انسانها را مورد آزار واذيت و ابتلا ي نا خواسته قرار مي دهد 

پس يك بي توجهي در مديريت  وشناخت نفس خود فاجعه ساز مي گردد

وفرد با بي توجهي به خود. نفس نوراني علوي را

به نفس عنصر اتش اسفل و حجر قسي مبدل مي سازد 

ونعمت علوي را به نقمت ابدي مبدل مي نمايد 

حال اگر دستور شريعت حق مهربان را اجرا نماييم 

نعمت عقل در انسان  رشد و ظهور يابد 

ورب مهربان غذا و قوت رشد عقلي را

كه همان نور معرفت علوي و اگاهي و تدبير و درايت علوي است 

برانسان  ساعي  در كشف حق افاضه فرمايد

وديگر نفس از تبديل شدن به عنصر اتش وحجر  و سنگ قسي در امان ماند 

وانسان هاي كامل چون انبيا(ع)واولياي الهي بدليل

صداقت با خود وتابعيت از عقل و اجراي دستورات شريعت حق مهربان 

كيمياگر شدند وهر انسان در جوار  نور حضور ايشان به كمال علوي دست يافت 

همچون حر كه در جوار حضرت امام حسين (ع)

كمال اكمال پرتو نور حق را در لحظه اي وآني دريافت نمود

و علوي شد وعقل معقول گشت

پس نور عقل كامل .انسان كامل. چون به مبدا نور حق متصل است

قابليت اكمال عقول انسانها را دارد 

پس از افاضه ي  نور صدق انسان كامل

واز واسطه قرار دادن ايشان در محضر حق مهربان بايدبهره برد و غنيمت شمرد 

رب مهربان مارا در معرفت واصلاح نفس خود ياري فرما 

متشكرم يا ذالعز و البقا ء

 

متشكرم يا ذالفضل والقضا ء

2ام مهر, 1402
متشكرم يا ذالفضل والقضا ء

رب مهربانم سلام 

اگر عقل كه نوري از عالم علوي است 

با مداومت در ياد وذكر رب مهربان ظهور يابد 

محبت نيز در كنار عقل به ظهور و رشد ومراتب ميرسد 

محبت در كنار عقل  .عشق معقول مي گردد

به محبت با رهبري و مديريت عقل عشق معقول گويند 

محبت  حقيقي بانيت  افزايش قرب الهي  ودر جهت قرب  حقي است 

ومحبت با اگاهي و درايت .عمقي است

والا محبت سطحي جهلي و جعلي محبت مادي  وضعيف  محدود است 

عقل و عشق ومحبت انسان كامل جامع

هميشه در كنار هم ظهور وحضور دارند 

 حواس دنيوي شناخت سطحي بوجود مي آورد 

جهت شناخت  سطحي دنيوي فقط منا فع مادي است

و شناختي محدود وبسته  ومتوقف است 

ايا انسان راه بن بست براي زندگي مادي انتخاب مي نمايد ؟

شناخت حسي سطحي دنيوي

راه بن بست و ارتقا ءرشد وتعالي وتكامل و وسعت وظهور عقل ندارد 

بدليل انكه در شناخت سطحي  عقل ظهور نيافته

تا  شناخت معقول وعمقي و با اعتدال گردد

انسان مومن قلبي عقول دارد يعني عشقي معقول دارد 

وقلب عقول عرش رب مهربان است 

ومكان ظهور وحضور نور رب مهربان است 

وقتي قلب عاقل وعقول شد معقول مي گردد

يعني طغيان احساسات نفس سركش

با درايت ومديريت عقل ظهور يافته .فروكش كرده

و احساسات و نفس با اعتدال حركت مي نمايد 

وهمه اعضا و حواس ظاهر درتعيين  جهت حركت

از اعتدال عقل  متابعت وپيروي كرده وبه اعتدال معقول مي رسند 

وعقل مدبر وهماهنگ ساز واعتدال بخش ووحدت آفرين

بين  حواس ظاهر و  حواس باطن است 

ظهور عقل تجلي نور حق مهربان است 

و شناخت ناقص و سطحي جاهل

از رحمت افاضه ي نورمطهر  حق  بدور باشد 

همانطور كه كافر كفور كفران گر  .از رحمت حق بدور است  

عاشورا صحنه ي نمايش عشق معقول است 

عشق معقول انسان كاملي

نظير امام حسين (ع)  كه با عقل اعلاء عشق به رب الحق   اعلاءرا بر مي گزيند

وعاشقانه خود وخانواده ي مظلومش   در راه حفظ حق وحقيقت

 در قتلگاه نفس درنده براي جهاد اكبر.با ميل ورغبت حضور مي يابند 

وجان گرانقدر خود و خانواده ي مظلومش را فداي رضايت رب مهربان مي نمايد 

پس مراتب ظهور  عشق علوي تابع مراتب ظهور عقل علوي مي باشد 

عشق وعقل باهم ظهور و ارتقا ورشد  مي يابند 

ودر تعيين  مسير و جهت باهم هماهنگ وهمراه و همسو هستند 

رب مهربان به همه ي ما انسانها توفيق ظهور عقل مرحمت بفرما 

متشكرم يا ذالفضل والقضاء