موضوع: "تشکر"
متشکرم یا سبحان
12ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
وقتی وارد معدن تن شدم
و استخراج را مانند هر روز آغاز می کردم
نقشه راه و اجرای دستورات شریعت را به خاطر سپردم
تا همه ی نکات را رعایت کنم
تا رسوبات جدید تر حاصل از هوی و نفس
بر معدن تنم افزون نگردد
زیرا فرمودید اگر دستورات را عمل نکم رسوبات سخت تر
و حفر این معدن با سختی حاصل می شود
زیرا رسوبات هوی و غضب و نفس بسیار
و ضخیم و سخت و غیر قابل حفر است
و ضخامت و سختی آن حجاب ها
مانع رسیدن نور حضورت بر من می گردد
و تاریکی وظلمت و سختی حاصل می شود
که خودکرده را تدبیر نیست
کیمیای دستورات و شریعت و دین
چون سواری اسب سرکش و وحشی
هوی و غضب و نفس را رهبری و رام و معتدل می کند
و به تعادل در حد رفع نیاز می رساند
پس اگر بر اسب سرکش هوی و نفس
با بند و افسار شریعت و تقوی سواری شوی
و روی هوی و نفس و غضب خود بنشینی
و آن را در صندوق شریعت زندانی کنی
نور شریعت، درون معدنت را روشن می کند
وچراغ های حیا و بخشش و شجاعت و صبر و تواضع
و مروت و قناعت و شکر در درون معدن تنت روشن گردد
و رسوبات سست گردد و حفر معدن تن خاکی ات با سهولت ممکن شود
و سریع تر به آیینه ی معرفت درون که جام جهان بین توست دستیابی
در این صورت است که نور حضور حق وارد معدن تن گردد
و چراغ های صفات درونم را هزاران بار روشن تر سازد
در یافتن و رسیدن و استخراج گوی معرفت
پس بر مرکب نفس و هوی نگهبان گذار و بنشین بر آن
تا سرکش نگردد و رام باشد
متشکرم ای رب مهربانم
مرا در رام اسب سرکش نفسم یاری فرما ای سبحان
متشکرم یا کریم
11ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
فرمودید در استخراج معدن تن دستورات شریعت را باید اجرا کنم
تا استخراج با سهولت امکان پذیر باشد
فرمودید اگر بیش از حد نفس و هوی را آزاد گذارم درنده گردد
و مرا اسیر حرص و آرزو و خست و شهوت و حسد و خیانت کند
و این صفات رسوبات معدن تن را افزایش دهد
و کندن و حفر آن را سخت نماید
و اعتدال و میانه روی نفس و هوی آن است که
در حد شریعت و رفع حاجت و رفع نیاز های ضروری و مفید باشد
و زیاده روی در صفت هوی و میل
تاریکی و سختی و ضخامت و خناثی به وجود آورد
و کار حفر معدن تنت به سختی افتد
و اگر در غضب زیاده روی کنی و بر تو فرمانده گردد
درنده گی و بدخویی و تندی و عداوت و خودرأیی
و استبداد و بی ثباتی و کذب و غرور و توهم و تنبلی
و بی همتی و بی غیرتی و بی بند و باری و کاهلی و کسالت
و ذلت و عجز بر تو سلطنت یابد
و سنگ های عیب زای ضخیم و تیز و برنده
بر دیواره ی معدن تنت رشد و حاصل آید
که بر تاریکی و سختی حفر معدن تن بیفزاید
و در آن ظلمت پدید آمده چیزی مشخص نباشد
که تو آن را حفر کنی و بتراشی
و اگر هوی و میل و غضب هر دو در تو ریشه کند و گسترش یابد
وای بر تو که حسد بر روحت مستولی گردد
که حجاب و رسوبی ضخیم و سخت تر است بر معدن تنت
که حفر و استخراج معدن تنت را بسیار سخت تر می کند
و اگر این حجاب ها و رسوبات حسد را نتراشی و صیقل ندهی
صفات فسق و فجور و قتل هم
بر معدن تن تو رشد می یابد و افزوده می گردد
پس حسد مولود نفس و هوی و میل است
و رسوبات و حجاب های ضخیم تر پدید آورد
که دیگر کندن و حفر و ادامه ی معدن تن غیر ممکن و سخت گردد
و ربم فرمودید با انجام دستورات شریعت به صورت مدام
مانع قوت و قدرت و تشدید، رسوبات و حجاب های ایجاد شده
در معدن تن شوم
رب مهربانم
مرا در جلوگیری از رشد رسوبات هوی و میل و نفس یاری فرما
متشکرم ای نصیر مهربان ابدی
متشکرم یا عظیم
11ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
فرمودید در استخراج معدن تنم
مراقب نفسم باشم
که دشمنی دوست روی است
و حیلت و مکر او بی نهایت و مانع استخراج معدن تن می گردد
و توقف آور و تعفن آور و کدورت ساز است
فرمودید چهار دشمن و مانع در استخراج تنم حضور دارند
و سنگ اندازی و تیر اندازی و مانع اندازی می کنند
و توقف ها و کدورت ها و ضخامت ها و رسوبات و غفلت ها
از حضور این چهار دشمن در نفس حاصل می شود:
اول دشمن، خود نفس است
دوم دشمن، شیطان است
سوم دشمن، دنیا است
و چهارم دشمن، کفار و کفر است
که هر دشمن سنگی و مانعی و تیری اندازند و چاهی حفر کنند در نفس
هر گاه متوقف شدی در استخراج معدن تنت
عامل را شناسایی کن و آن را از اطرافت طرد و حذف کن
تا رسوبات تعلقاتت ضخیم نگردد
و به راه مستقیم شریعت ادامه بده و نا امید نشو
فرمودید که هر گاه غفلت کردی
و از راه شریعت منحرف شدی
و یکی از دشمنان را به دوستی گرفتی و با خود همراه ساختی
و به بازی سرگرم شدی
دیگر نور حضورت در من قطع می گردد
و نور حضورت در من توقف می یابد
و تاریکی و ظلمت بر من مستولی می گردد
همه را فرمودید و از من عهد گرفتید تا اتمام حجت کنید
فرمودید :دل محل حضور نور خدا است
و نفس محل حضور صفات دانی و سفلی و تعلقات و امیال است
فرمودید: اگر راه شریعت روم، قلبم به حضور نور ربم روشن گردد
و از نور آن گنج آیینه ی معرفت را زودتر می یابم
فرمودید نفس چهار صفت دارد:
یک میل - دو قصد- سه غضب-چهار تکبر
و فرمودید جنس جهنم از غضب و تکبر ساخته شده و قابل اشتعال است
و از صفت میل و قصد باید برای جذب منافع مفید خویش بهره ببرم
با رعایت حدود شریعت
و از صفت غضب دفع مضرات خویش کنم با رعایت حدود شریعت
فرمودید اگر اعتدال را نگه ندارم و از حدود شریعت خارج شوم
کشف آیینه ی معرفت و ظهور عقل و ایمان رخ نخواهد داد
پس فرمودید غضب و میل خویش را
تربیت و پرورش دهم با حدود شریعت
و فرمودید با رعایت شریعت و تقوی
دو صفت میل و غضب را در اعتدال مفید نگه دارم
رب مهربانم مرا بر رعایت فرمان شریعتت
یاری فرما متشکرم ای ارحم راحمین
متشکرم یا قادر
10ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
از تبعیت از فرمانت معدن تنم روشن گشت
و در عمل به نفس سرکشم
همه تاریکی و ظلمت حاصل شد
اولین امر ربم فرمان اجرای نماز بود
که در تکبیر از عالم حیوان شدن و عالم گیاه دوری می جستم
و فرمودید قیام کن بر تکبر و تجبر و انانیت
و رکوع کن تا متواضع و خاشع شوی
و سجود کن تا افتادگی و ذلت خود را بدانی
و تشهد گو برحضور و شهود حق
و سپس کلنگ تفکر را به دست گیر
و شروع به استخراج معدن تن کن
و فرمودید بر روزه گرفتن
که ترک خلق های حیوانی آورد
و اخلاق ساز است و اطاعت را زیاد کند
و تأکید فرمودید بر زکات که بخشش آور است
و تأکید فرمودید بر حج که توبه آور و عبد ساز است
و فرمودید در منا منیت را کنار بگذارم
و نفس سرکشم را قربانی کنم
و در طواف گرد ربم گردم نه گرد خویش
و در مقام ابراهیم چون ابراهیم خلیل دوست خدا باشم
و نماز عشق بخوانم نه نماز بهشت
و هوی خود را ذبح کنم تا به مقام یقین از خودم برسم
دستور شریعت خداوند که نماز و روزه و زکات و حج بود
بر حواس و چشم و گوش و زبان و اعضا چون تراش و صیقل است
و برای حرکت در معدن تن لازم
که دستورات شریعت سختی ها و رسوبات را بتراشد و متلاشی کند
و شریعت صیقل ساز و آیینه ساز و سنباده تن است
و معدن تن را روشن ساخته
و برای رسیدن به گنج آیینه ی معرفت آماده سازد
که همه ی این دستورات در جهت و آسایش و آرامش من حکم شده
رب مهربانم مرا در انجام دستورات پر فایده و مفیدت یاری فرما
متشکرم ای رب مهربانم
متشکرم ای مبین
10ام مرداد, 1402رب مهربانم سلام
رب مهربانم
راهی از ملکوت به معدن تنم قرار دادی
و از تنم راهی به سوی نفسم
و از نفسم راهی به سوی قلبم قرار دادی
و مدد و فیض ربم
از این راه به روح من رسد
و از روحم به تن و نفسم سرازیر گردد
اگر بر معدن تنم
ظلمت و شقاوتی وارد کنم
راه های ارتباطم
با رب مهربانم بسته و مسدود و پر از رسوب می گردد
و بار دیگر معدن تنم در ظلمت فرو می رود
و در حجاب تاریک قرار می گیرد
و تاریکی و ظلمت بر معدن مستولی می گردد
و بر وحشت من در این تاریکی درون می افزاید
و من بار ها و بارها که دچار سرگرمی می شدم
در تمام لحظات سرگرمی و بی توجهی
منافذ تجلیات نور حق بر من قطع می گشت
گویا با هر سرگرمی و بی توجهی به قبله حق
خود را از فیوضات رحمت الهی محروم می ساختم
و هر چه به بیراهه می رفتم
حجاب ها و راه ها و منافذ
مسدودتر و سخت تر می گشت
و منافذ چشم و گوش و زبانم
بسته تر و سخت تر می گشت
و نشانه ی آن بود که طبق همیشه
روی از قبله حق برگردانده بودم
و نشانه آن بود که دوباره
طبق دستورات شریعت عمل نمی کردم
رب مهربانم فرموده بودید
اگر دستورات شریعت را به کار نگیرم
کل منافذ معدن تن خاکی ام
به انوار رحمت الهی بسته گردد
و مصداق صم بکم عمی فهم لا یعقلون و ضالین گردم
هر زمان که از قبله حق رو برگرداندم
معدن تنم تاریک شد
و استخراج متوقف گشت
رب مهربان فرمودید
شریعت ظاهر دستورات است
و عمل به آن باطن گشاست و چون تراش است
و عمل به شریعت چون مته ای
به حفر معدن تن کمک می کند
و سریعتر به استخراج فواید آیینه ی معرفت منجر می گردد
و تو زودتر به این گنج دست می یابی
یا رب یاری ام کن
به اجرا و تبعیت از شریعتت
متشکرم ای مهربان ابدی